کتاب برف

اثر اورهان پاموک از انتشارات پوینده - مترجم: مصطفی علی زاده-نوبل ادبیات

یک شاعر تبعیدی به نام Ka به ترکیه باز می گردد و به شهر فرشته ای که به شهر کارس می رود سفر می کند. هدف ظاهری او این است که در موجی از خودکشی در بین دختران مذهبی ممنوع شود که سرشان را پوشانده باشند. اما کا همچنین توسط خاطرات خود را از Ipek تابشی، که اخیرا طلاق گرفته است، کشیده شده است. در اثر بارش برف و سوء ظن جهانی، کا دستاویز خود را با ارقام اعم از شوهر پیشین Ipek به یک تروریست کاریزماتیک دنبال می کند. یک هدیه از دست رفته با ناگهانی عصبانی می شود. عصر طلایی تئاتری در قتل عام. و پیدا کردن خدا ممکن است مقدمه ای برای از دست دادن همه چیز دیگر باشد. لمس کردن، غم انگیز کمیک، و با تعلیق مغزی همگی، Snow به ارتباط ما با لحظه کنونی بسیار زیاد است.


خرید کتاب برف
جستجوی کتاب برف در گودریدز

معرفی کتاب برف از نگاه کاربران
خواندن @ @ برف می تواند به یک تجربه ادبی در تلاش برای نزدیک شدن به یک فرهنگ با هدف و یک سنت از جهان نمی توان پیش بینی کرد، ترکی استانبولی و به طور کلی به شرق، به عنوان dallOccidente دور و بیگانه محسوب می شود. @ @ برف باز می شود، بله، یافتن یک پنجره در واقعیت فرهنگی، سیاسی، مذهبی، عاطفی و توسعه اجتماعی در ترکیه، اما، به عنوان یک خواننده، من احساس این بود که ... نقطه نیست. چه، در واقع، پاموک در تلاش بود برای گفتن، nellaccezione توصیف و برقراری ارتباط. این نثر او برای مبادله دیدگاه های متقابل و بی طرفانه نبوده است. @ @ برف خواهد شد به دنبال پایان ظریف تر و ساکت و آروم، در برخی از راه قریب به اتفاق بیشتر: malìa رمان است که از طریق نیروی قهری آن allabbandono dellorientamento و از هر گونه محکومیت ساخته شده است. هر چه. به تدریج، صفحه بعد از صفحه، من خودم یافت نشد تلاش شناسایی، groped به درک یا به پوشیدن لباس غرب در معکوس، از سمت dellOriente. من از دست داده، با این حال، ثبات از اعتقادات من، موقعیت و ابزار تفسیری از واقعیت که من استفاده می شود به من خدمت می کنند. از دست دادن بدون حقوق بود. من جایگزین دیدگاه های مختلف و ایدئولوژی ها نشدم. @ @ برف را مجبور کرده است قایق فقیر من گردش به تغییر و یا البته عقب، اما آن را نشان داد ابزار قدرتمند را به هم بزنید طوفان و من اشتباه است. چه کسی اشتباه است و درست است؟ غرب یا شرق؟ زنان با یا بدون حجاب؟ ناسیونالیسم یا غرب غربی؟ ایالتی یا مذهب؟ عشق یا صبر کن محکومیت یا انصاف هنر یا سیاست؟ شعر یا تنهایی؟ من بیشتر نمی دانم: افکار من گریزان دائمی است. شاید این اتفاق می افتد وقتی یک قلم می تواند ذهن شما را باز کند

مشاهده لینک اصلی
@ قانون سوم با Funda Eser شروع به خواندن یک آواز عامه در مورد یک زن که مورد تجاوز قرار گرفته است، یک شماره جذاب برای تشکیل بخش های قبلی از درام که مخاطبان آن را بیش از حد فکری و یا در غیر این صورت مبهم پیدا کرده است. @ و بنابراین با یک جمله پاموک برنز، برنده جایزه نوبل سال گذشته، توضیح می دهد. برف بر روی یک شاعر ترکیه که به میهن خود بازگشته است برای نوشتن یک مقاله در مورد دخترانی که مرتکب خودکشی در کراس، روستایی جدا از استانبول می شوند، خبر می دهد. Kars می داند که اکثر مسلمانان جهان در حال مبارزه هستند - چگونه آشتی با حاکمیت یک سرزمین سکولار که بنیادگرایان قصد کشتن یک انسان را ندارند. در این مورد، تصمیمی که مردان اجازه نمیدهند دخترانی که روسری سر را به مدرسه میپزند، تا آنجا پیش رفتهاند که ابتدا قتل و انقلاب خود را آغاز کند، زیرا دختران روسری خودشان را میکشند و پسران مذهبی آنها را پرستش میکنند برای این. همانطور که شهادت آنها رشد می کند، سکولارها یک انقلاب خونین را شکل می دهند و درام واقعی شروع می شود. برای اینکه، در میان آن انقلاب، یک شاعر که قادر به نوشتن نیست، می تواند دوباره نوشتن کند، به عشق یک زن زیبا تبدیل شود و تبدیل به یک بازیگر مهم در مرحله انقلاب، به معنای واقعی کلمه و به روشنی. اما پاموک در لحظات خنده دار است، گاهی اوقات حوادثی را توصیف می کند که مانند آهنگ Funda Esers به ​​عنصر کم توجهی می کند که فقط می خواهد درباره جنس و خونریزی بپردازد، بلکه مشاهدات عاقلانه ای درباره ماهیت بشریت را نیز ارائه می دهد. اگر ما راجع به شرایط خودمان رمانها را بخوانیم، پاموک به ما می آموزد که ما دروغگو هستیم که در کمترین عناصری در جامعه نفوذ می کند و تنها به دنبال لذت های مخفی است. اوست، من از حق بیمنم

مشاهده لینک اصلی
نقل قول: @ امیدوار بود که او در خلع سوزش بود که شروع به نزولی در شهرستان، او هنوز خوشحال بود. طرزالعمل طولانی ای از تصاویر پیش از چشمانش، که او شعر بعدی خود را در انتظارش گذاشت، رؤیای بیداری از ساختمان های بتنی بی نظیر زشت، پارکینگ هایی که در برف، اطراف خانه ها و فروشگاه های باربری و فروشگاه های مواد غذایی که پشت پنجره یخ زده اش پنهان شده بودند، حیاط هایی را که در آن سگ ها از روزهای او از روس ها به طور مشترک، فروشگاه ها قطعات یدکی برای تراکتور را در کنار تجهیزات حمل کالاهای اسب و پنیر به فروش می رسانند. او با اطمینان به این نتیجه رسید که همه چیز را که مشاهده کرد، آگهی هایی برای حزب مادربزرگ، پنجره کوچکی که پشت پشت آن پرده های سخت کشیده شده بود، لغزش کاغذی به پنجره پنجره یخ زده ی داروخانه ی Knowledge Pharmacy یك ماه پیش اعلام كرد كه شات برای آنفلوانزای ژاپنی در نهایت وارد شد، پوستر ضد زخم زرد - هر یک از آخرین جزئیات این جزئیات برای او باقی خواهد ماند. از این چیزهای کوچک، چشم انداز قدرت خارق العاده ای به وجود آمد: خیلی مطمئن بود که همه چیز در زمین متصل است و من نیز به طور غیرمستقیم با این دنیای عمیق و زیبا ارتباط دارم؛ او تنها می تواند نتیجه بگیرد که شعر دیگری در راه است و بنابراین او قدم گذاشته در داخل یکی از خیابان های آتاتورک. اما شعر هرگز نرسیده بود.در یک گوشه دودی از ذهن من، به حقیقت که از تجربه تلخ یاد می شود، یادآوری شد: غرق شدن در مشکلات کتاب، راه خوبی برای فکر کردن به عشق است. @

مشاهده لینک اصلی
من با مشتاقانه بر روی Orhan Pamukâ € ™ s برف (Kars) خواندن با توجه به یک ویژگی خاص در شخصیت اصلی در اوایل در رمان، سندرم آشنا â € œsuperfluousityâ € که قبلا چندین بار در حال حاضر با بسیاری از آثار ادبی تشخیص داده شده، به ویژه توسط مورد علاقه من داستان نویس های روسی کلاسیک تورگنف، داستایفسکی، تولستوی و چخوف. مرد بی نظیر، جهان خسته و ناتوان از انجام هر چیزی با وجود همه ویژگی های پرتغالی خود، اغلب از طبقات متوسط ​​فکری و فکری می آید. او جوانان بیگانه یا مرد میانسال است که آرمانی سالهای جوانترش را از دست داده است. این رقم در رمان توسط Kerim Alakusoglu یا Ka خلاصه شده است، که فقط در بازگشت از تبعید در فرانکفورت، نوشتن برای نوشتن در مورد خودکشی توسط زنان و دختران در شمال شرقی شهر ترک Kars.Continue reading here: http://karlomongaya.wordpress.com/201 ...

مشاهده لینک اصلی
من باید اعتراف کنم، من در حوله ای بر روی این یکی ریختم. اگر یکبار دیگر کلمه خداحافظی را شنیدم، خداحافظی کردم. من از سیستم ستاره متنفر هستم تا ادبیات عالی را ارزشیابی کنم. از آنجا که این ترکیب ترکیبی دیوانه کننده از نوشتن زیبا، تحریک آمیز، تنفس و داستان بود، من فقط نمی توانستم راه خود را از طریق آن بریزم. در یک سطح، بی معنی بودن این که آیا من دوست @ آن @ یا @ @ @ نداشتم - این یک کتاب زیبا و قدرتمند بود. و با این حال - من هرگز در هیچ کدام از اینها دست نیافتم، به جز توصیف برف، شهر کرس و خانه چای که در آن مدیر آموزش و پرورش کشته شد. شاید برای دوباره امتحانش دوباره دوباره بگردم من 5 ستاره برای نوشتن، و 3 ستاره برای علاقه من به داستان و شخصیت ها، به طوری که من را با 4 ستاره و @ وقفه @ وضعیت را ترک می کند.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب برف


 کتاب زن وسطی