کتاب تابستان پیش از تاریکی

اثر دوریس لسینگ از انتشارات مروارید - مترجم: الهه مرعشی-نوبل ادبیات

تابستان پیش از تاریکی، داستان سفری است به درون؛ حکایت زنی است با آشفتگی‌های روحی روانی که باید خود را پیدا کند. رمان حاضر روایتی ساده دارد، آمیخته به رویا و اسطوره.


خرید کتاب تابستان پیش از تاریکی
جستجوی کتاب تابستان پیش از تاریکی در گودریدز

معرفی کتاب تابستان پیش از تاریکی از نگاه کاربران
پس از خواندن 100 صفحه اول، خسته شدم و ترک کردم

مشاهده لینک اصلی
اولین دوریس لسینگ من را خوانده است. ماجراجویی آگاهی جالب جالب. او استانداردهای ما را برای عادی در راه منحصر به فرد خود بررسی می کند.

مشاهده لینک اصلی
کاترین اشتباه می کند و بعضی از چیزهایی را که او به عنوان یک زن طبقه متوسط ​​به کار می برد، باعث می شود که بچه ها آرام تر شوند. اما خواندنش خوب است زیرا کیت چنین بینش خوبی را در مورد تغییر هویت او فراهم می کند. خروج [ورود به نیروی کار پس از اقامت در خانه مادر] این بود که برای 25 سال او بخشی از آن گره تنش، خانواده و فراموش کرده بود که زندگی عادی، زندگی برای همه کسانی که در خانواده نیستند، خیلی دلپذیر بود، بنابراین کم خوابی؟ همه چی خوب بود چگونه پوست everybodys تابان شد و درخشید. و این که چگونه مرد یا زن در اینجا می آیند، نگاهی به اطراف می اندازند، لبخند می زنند و به نظر دلپذیر منتظر می مانند، سپس موج می زنند و خود را نشانه می گیرند، با یک ژست که گفت: من نیاز به یک لحظه تنهایی دارم - البته او مورد احترام قرار گرفته است. او در دفتر خود یک قهوه خوب با او نوشید؛ او با او صحبت کرد، او دو بار در روز با او و مردی که رئیس بخش آنها بود، در مورد ترتیبات بحث کرد. این کار بود؟ خداحافظ، اگر او بتواند مجددا سازماندهی این اداره را انجام دهد، بیشتر این ساختمان با سرسپردگی و سستی بسیار بالا، باید این را متوقف کند، و علاوه بر آن، هیچ ارتباطی با او نداشت. احتمالا انتقادهای او به این دلیل بود که او تجربه نداشت - بی معنی، همه چیز بی معنی بود؛ این کل لباس لعنتی، با کمیته های آن، کنفرانس های آن، بحث ابدی، صحبت کردن، صحبت کردن، یک فریب بزرگ بود؛ این مکانیسم بود که چند صد مبالغ غیرمنطقی از پول مردان و زنان را به دست آورد. در مورد کیت، او به سختی به فضایل، خود رشته ها دست یافت. در حال حاضر دختر زیبایی را دیدم که مادرش را تحسین کرد و با پدربزرگش تحسین و تقدیر کرد و همواره با این نگرانی که به دختران پیشنهاد می شد تقریبا خجالت می کشید و تنها با پنج سال بعد با همان زن جوان مخالفت می کرد وسوسه به گریه کردن که همه آن را یک فاجعه غول پیکر بود، کلاهبرداری هیجان انگیز ترین. نگاهی به پشت او می تواند خودش را فقط به عنوان نوعی غاز سفید سفید شده ببیند. هیچ چیز در احکام پدربزرگ او زنانگی نیست، یا به نحوی که مادرش او را درمان کرده بود، او را برای چیزی که او میخواهد یاد بگیرد آماده کرده بود و به زودی. کدام یک از سه کودک کوچک و سپس چهار، او مجبور شد برای کیفیت هایی که حتی در لغت نامه او نبود، مبارزه کند. صبر. خود رشته ای خود کنترلی. خودخواهی عفاف سازگاری با دیگران - این بالاتر از همه.

مشاهده لینک اصلی
این داستان یک زن 45 ساله بالای طبقه متوسط ​​است که تابستان سال اول خود را به عنوان شوهرش به آمریکا سفر می کند تا کار پزشکی انجام دهد، در حالی که بچه های بزرگسال و بزرگسالانش سفر می کنند. او اولین کار خود را به عنوان مترجمی انجام می دهد که او را به عنوان بخشی از یک کنفرانس بین المللی به ترکیه می اندازد - وجود تا حدودی پر زرق و برق که باعث می شود او لباس های جدید را بخرد و بخشی از یک حلقه باشد، مرکز خانواده اش هنگامی که این کنفرانس به پایان می رسد، او به سفر عجیب و غریب به اسپانیا می رود - پس از اینکه متوجه شدیم که او و شوهرش نسبتا باز است - اما عاشق جوان او به نظر او به عنوان یک شخصیت مادر به جای عاشق، چیزی است که تنها زمانی گسترش می یابد که او بیمار می شود و او از او مراقبت می کند تا اینکه او خیلی بیمار شود و باید به یک کلیسا برای مراقبت از او برود. هنگامی که او از او آزاد می شود، او فکر می کند در مورد خروج، اما هنوز هم آن را انجام می دهد زمانی که او می شود بیمار و متوجه او نیاز دارد که در لندن بازگشت. او راه خود را به یک هتل لندن می برد که در آن قبل از اینکه متوجه شود او باید مراقبت های مالی خود را از آن مراقبت کند. به آرامی نگاهش می کند و با بی حوصلگی در می آید، یک اتاق را در یک آپارتمان با یک دختر بوهمیا می بیند که همچنان به دنبال شخص مادری خود است که او را به سمت ازدواج هدایت کند یا به سمت خود مستقل باشد. از یک سو، من از داستان کشف خود لذت می برد، به خصوص مشاهدات در مورد چگونگی «غیر قابل مشاهده بودن» زمانی که موهایش رنگ آمیزی نشده بود و در لباس های نامناسب او ظاهر می شد. بله، زنان «سن خاصی» ناپدید می شوند و به عنوان مردم محسوب نمی شوند، اما در عین حال من از این که این زن می تواند تغییر کند و توجه مردم را جلب کند، تحریک شد. من حدس می زنم این موضوع یک کلاس برای من است، اما من همواره احساس همدلی را برای زنان می کنم که همیشه می توانند به ریشه هایشان بازگردند و به جای خود مطمئن باشند که در نهایت به آنها احتیاج دارد. در حالی که خانواده دیگری مانع از زندگی در خانه ی خانواده اش شده بود، در هر لحظه می توانست به محل اقامت امن و زندگی شان پول بپردازد. او این جدایی را انتخاب کرد و حتی به نظر می رسید به راحتی و با اصرار دیگران به سمتش می رفت. او واقعا چه کار کرد؟ او واقعا شروع کرد؟ او خیلی منفعل بود که من فقط مراقبت از جایی که او به پایان رسید. چطور مضطربانه خواندن درباره او را فقط در آنجا در اتاق هتل درو کنید و افراد را در آنجا چک کنید. من فقط نمی توانستم همه چیز را از آن مراقبت کنم. اگر بزرگترین مشکل شما این باشد که موهای شما باید رنگ باشند، چقدر شما واقعا در مورد مبارزه می دانید؟ به نظر میرسید به نظر میرسید که خیابان به طور ناگهانی با زنان جوان، دختران متاهل و یا دختران با نوزاد شروع به پریدن کرد و همه آنها رفتند - بله، جایی بود که میتوانید آن را ببینید، چگونه با آرامش ، گاه به گاه، آرزوی نوسان، آزادی. این اعتماد به نفس بود. این همه چیز بود که او، کیت، در غلبهی خودآگاهی، از آگاهی از عواقب آن چه که انجام داده بود، از دست داده بود. سپس، با بیشتر وظیفه ای حقیقت این زنان جوان را جذب کرد - این دردناک بود، در مقابل خودش با آن ها - در جنبش ها، در چهره های معاصرانش نگاه کرد. بیست سال اختلاف بود، که همه چیز مورد نیاز بود، برای قرار دادن این چهره های شجاع به احتیاط و سوء ظن. یا، آنها طبیعت خوب احمقانه داشتند، طبیعت قربانی، طبیعت خفیف بی دفاع، مانند خنده ضعیف است که به نظر می رسد به نظر می رسد که آن را به اشک می ریزد. آنها حرکت می کردند، به طوری که اندامشان آرام شد، زیرا آنها از چیزی پوشیده بودند که می ترسید از دست برود. آنها به نظر می رسد که توسط دشمنان نامرئی احاطه شده اند. کیت صبح را صعود کرد و به آرامی به بالا و پایین، بالا و پایین این خیابان پر از خستگی که این حقیقت را در برگرفته بود، گذراند و گفت که چهره ها و حرکات اکثر زنان میانسال از جمله زندانیان یا بردگان است. در یک پایان طولانی، کاملا شامل تجربه، دختر جوان، اعتماد به نفس، دختر شجاع است؛ از سوی دیگر، زن میانسال است. کیت پس از آن به خانه رفته و هفته ها را صرف تماشای حرکت، گفتگو و عمل خود کرده است، اما از این دیدگاه دیگر، به راحتی نتیجه گرفت که او دچار است. او از صبح تا شب وسواس شد، درباره مدیریت، درباره سازمان، درباره دیدن اینکه چطور باید همه چیز را در مورد نتایجی که چنین کاری انجام نمی داد و یا عمل مشابهی نداشته باشد. او خود را به تماشای خود گوش میداد، او توجه خود را به زنان سن خود، که دوستانش بود، جلب کرد. همه، هرکسی، تنها یک چیز داشتند، آموزش می دادند. \"این همان چیزی بود که همه آن سال ها به دست آوردن فضیلت ها موجب شده بود: او و معاصرانش ماشین هایی بودند که برای یک کار، برای مدیریت و ترتیب و تنظیم و پیش بینی و نظم و زحمت و نگرانی و سازماندهی. برای سر و صدا â € | فضیلت ها به زحمت تبدیل شده اند، به خشم و بدبختی دیگران. یکی از موجودات بی رحمانه، از طریق فرایند طولانی و سنگین، همواره در حال تبدیل شدن به افراد دیگر است و همیشه با توجه به جزئیات، نیازها، نیازها، حوادث، بحران ها، یک obsesse ...

مشاهده لینک اصلی
من از خواندن Doris تا به امروز خوشم آمد. متشکرم، من هنوز این کتاب را کامل نکرده ام. امید من این است که چیزی به زودی اتفاق می افتد، اما من از صفحات خارج می شوم. در طول کتاب، بسیاری از آثار به خوبی ساخته شده اند، اما در نهایت به دلیل گذرگاه های عامیانه ای که در آن قرار گرفته اند، از دست رفته اند. من تمام روزنامه ها را بخوانم و دوباره خواندم چون ذهنم سرگردان است. خسته کننده، اذیت کننده. من در یک گذر قلاب کردم و آن را به غیر قابل تغییر می اندازد و تمرکزم را از دست می دهم. سپس چیزی را از دست می دهم و دوباره رد می شوم. این الگوی چگونگی خواندن این کتاب است. من از صفحات خارج شدم. هیچ اتفاقی نیفتاد

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب تابستان پیش از تاریکی


 کتاب زن وسطی