کتاب داشتن و نداشتن

اثر ارنست همینگوی از انتشارات افق - مترجم: خجسته کیهان-نوبل ادبیات

هر کسی که به به داشتن & amp؛ پس از دیدن فیلم Bogart / Bacall نباید پیش بینی کرد که در مورد تنها چیزی که دو مشترک دارند، عنوان است. این فیلم مربوط به یک کاپیتان شبیه ماهیگیری قایق در دوران جنگ جهانی دوم مارتینیک است که به مقاومت فرانسه، مبارزه با نازی ها و آمپر؛ دختر می شود این رمان مربوط به کاپیتان قایق ماهیگیری است که موافقت می کند حمل و نقل قاچاق بین کوبا و آمپر؛ فلوریدا برای خوردن همسرش & amp؛ دختران این رمان به مراتب سخت تر و پیچیده تر است.
ما هری مورگان را ملاقات می کنیم که در یک نوار هوابن نشسته است و در حال تماشای یک تفنگ در خیابان است. پس از دیدن کوبایی سر خود را با یک Luger خفه می کند، او با واکنش های معمولی واکنش نشان می دهد: "من سریع از بطری 1 که دیدم باز بود و نمی توانستم به شما بگویم آنچه را که داشتم، خیلی بد." هنوز احساس بدی، او در قایق خود را بر روی یک اژدر ماهیگیری منشور که برای آن hes خفه شده توسط مشتری سر. با پولی که به اندازه کافی برای گاز تولید نمی شود، او موافقت می کند که قاچاق غیر قانونی چینی ها را برای آقای آواز بخواند. از آنجا گام کوچکی برای حمل مشروب است - یک فرآیند فاجعه آمیز که به پایان می رسد زمانی که او بازو & amp؛ قایق او هنگامی که او در انقلاب کوبا دم بسوزد، با این حال، حتی این تلفات به نظر می رسد کوچک است در مقایسه با آنچه که در معرض خطر است: زندگی او.
همینگوی بیشتر داستان را در شخص سوم می نویسد، اما به طور قابل توجهی، او کل کل را با یک بخش در آغاز گفت: از دیدگاه هریس & amp؛ یک فصل کوتاه و دلهره آور در پایان که توسط همسرش ماری بیان شده است. در بین ماجراجویی، خطر، خیانت و & amp؛ مرگ، اما این رمان شروع می شود & amp؛ با سخت و آمپر؛ پایان می یابد تصویر منصفانه از یک مرد که کارت را بازی می کند که او را با شجاعت و & amp؛ عزت، پس از مدت ها امید رسیده است .-- Alix Wilber (edited)


خرید کتاب داشتن و نداشتن
جستجوی کتاب داشتن و نداشتن در گودریدز

معرفی کتاب داشتن و نداشتن از نگاه کاربران
در مقایسه باFor Whom Bell Tolls @ این کتاب ناامیدی بود؛ در آن قلب زندگی بدون هدف، خالی بود. این یک نخی خوب است و به خوبی نوشته شده است اما ناراضی من را ترک کرد.

مشاهده لینک اصلی
همسر من و همسر من و همسری کوچک من در ماه ژانویه به کیوست در جشن سالگرد عروسی جشن می گیرم (بله، در واقع، او مستحق نوعی مدال برای تسویه حساب با من برای 33 سال است!). یک روز یک روزه از خانه و موزه ارنست همینگوی در وایتههد خیابان برگزار کردیم. همینگویی در طول 9 سال از سال 1931 تا 1939 در آن خانه زندگی می کرد و همسر سومش، پائولین پفیفر. این ناگهان به من ظاهر شد که هفت ماه پیش، من در فروشگاه کتاب شکسپیر و شرکت در پاریس سمت چپ بودم. این فروشگاه پس از فروشگاه اصلی در Rue de l'Odeon متعلق به Sylvia Beach بود که به عنوان مرکز فرهنگ ادبی انگلیس و مدرنیزم در 1920s پاریس خدمت کرد. چهره هایی مانند جیمز جویس، همینگای، عزرا پوند، ف. اسکات فیتزجرالد و گرتودشتاین در آنجا به صورت منظم جمع شده بودند. به طور ناخواسته، من به نظر می رسید به دنبال قدم های \"پاپا\" همینگوی. من فکر کردم که وقت آن رسیده تا به آثار یکی از مشهورترین نویسندگان آمریكایی بپردازم. تا كنون موفق به خواندن بخشی خوب از داستان های كامل كوتاه، جشن حركتی (كه در مورد زندگی اش در سال 1920 پاریس نوشته شده است، اما بعد از مرگش منتشر شد در سال 1964)، خورشید نیز افزایش می یابد (با شروع از پاریس و پایان دادن به اسپانیا، دوباره در 1920s) و به داشتن و نه (تنها رمان مبتنی بر تجارب خود را در کی یوست غربی). خوانندگان بلافاصله شیوه ی همینگویی را که همه نویسندگان پس از همینگوی یا سعی دارند تقلید یا کاملا اجتناب کنند، به رسمیت می شناسند. یک متخصص زیست شناسی، داستان های ناگهانی و ناگهانی Himingway را به عنوان خبرنگار \"کانزاس سیتی ستاره\" به عنوان کارگردان پیشینش تقدیم می کند. این مقاله راهنمای نوشتاری داشت که توصیه می کرد: \"استفاده از جملات کوتاه. از پاراگراف های کوتاه استفاده کنید. از زبان انگلیسی قوی استفاده کنید. مثبت، منفی نیست. دیگران احساس می کنند که مهارت او به عنوان یک نویسنده داستان کوتاه به سبک او به عنوان یک رمان نویس کمک کرده است. با این حال دیگران معتقدند که سبک Himingway به عنوان یک واکنش به پروسۀ گلدار قرن نوزدهم شکل گرفت. سبک همینگویی در بهترین حالت است که او صحنه ها و اقدامات را توصیف می کند. او در مورد مکانهایی که او بوده است و تجارب زندگی خود را به روشنی نوشت. صحنه های گاوصندوق در خورشید نیز افزایش می یابد زنده و زنده هستند: \"من بر روی دیوار راه گذاشتم و سعی کردم به قفس نگاه کنم. تاریک بود. بعضی از آنها با قفس آهنی روی قفس نشسته بودند. در داخل چیزی به نظر می رسید منفجر شود. گاو نر، که به چوب از طرف دیگر با شاخهایش برخورد می کند، سر و صدای بزرگی می کند. من شاه پاهایی تاریک و سایه شاخ ها را دیدم و سپس با کلفت روی چوب در جعبه توخالی، گاو شل شدم و به داخل صندوق می رفتم، با جلو افتادنش در کاه، وقتی که متوقف شد، سرش را بالا برد قوچ عضلانی بر روی گردنش تنگ می شود و عضلات بدن او مانند او در جمعیت بر روی دیوارهای سنگی لرزان می شوند. \"به طور مشابه، اسکی و پله های آلپ در آلمان در جشن حرکتی، ماجراهای دریای عمیق در داشتن و داشتن و صحنه های آفریقایی آفریقایی در بسیاری از داستان های کوتاه Heingwayâ € ™ ثانیه به طور واضح شرح داده شده است. شخصیتهای همینگویی از زندگی خود نیز به دست می آید. لذت بردن از خواندن اذرا پوند است که به او می گوید \"از مواردی که به آن اهمیت می دهید\" و \"گرترود استین\" از عادت های کاری خود در \"جشن حرکتی\" انتقاد می کند. در آن کتاب، همينگوي، استين را با استفاده از اصطلاح «نسل نيمه» به کار مي برد، که براي تعريف مهاجران آمريکايي که در دهه 1920 در پاريس زندگي مي کنند و تلاش مي کنند از طريق نوشتن خود، درآمد کسب کنند. شخصیت هایی که در آنها وجود دارد و آمالگام افرادی که در Key West یافت می شوند: فرزندان مخرب که در سال های دهه 1800 توانستند ملوانان را نجات دهند و بارگیری از کشتی های تجاری که در صخره های مجاور مرجانی قرار داشتند، ثروتمندانی که در آنجا تعطیل شده بودند و کوبایی ها و آبرومندتر از بقیه تلاش می کنند که در طول رکود بزرگ، از دریا زندگی کنند. همینگویی در سال 1939 در غرب کوبا کوبا را ترک کرد. از همان پایه خانه او به طور گسترده در اروپا، چین و آفریقا سفر کرد. او جنگ جهانی دوم را به عنوان خبرنگار تحت پوشش قرار داد و برای تهاجم D-Day و نیز آزادی پاریس حضور داشت. او بعدها نوشت \"پیرمرد و دریای\" که در سال 1952 منتشر شد و برای او جایزه پولیتزر را به دست آورد. او در سال 1954 جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد. در مقایسه با موفقیت های حرفه ای او، سلامت Himingway در دهه 1950 پس از یک سری حوادث جدی، از جمله دو سقوط هواپیما متوالی در آفریقا، بدتر شد. او همچنین به عنوان پارانوئید شناخته شد و در سال 1961 در درمانگاه الکتروکوهانس در درمانگاه Mayo درمان شد. او در سال 1960 با هموچromatosis تشخیص داده شد، که بیماری او نیز بود. در 2 ژوئیه سال 1961 در خانه اش در Ketchum، آیداهو، ارنست همینگوی خود را با تفنگ مورد علاقه خود کشت. پدر همینگای، متخصص اطفال موفق در پارک اوکل، ایلینوی و همچنین دو خواهر و برادر ارنست قبلا خودکشی کرده است. پس از آن یکی از نوادگان مشهور بازیگر خود نیز خودکشی کرد. جالب است چند بار خودکشی در نوشته های او ذکر شده است. هنرمند و هموطن در یک جشن حرکات متحرک، هیمینگوی را توصیف می کند: \"او ...

مشاهده لینک اصلی
نوشتن Himingways غیر قابل مقاومت است و برای من یکی از بزرگترین استعدادهای او هنر خود را از گفت و گو، که او مانند هیچ کس دیگر استاد است. چیزی که \"پیرمرد و دریای\" به دلیل ملودی داخلی آن چیزی نیست که باهوش است، اما به نظر من، با توجه به تبادل کلمات، در مقایسه با کلمات، در مقایسه با ملودرامهای داخلی، این کتاب کمبودی ندارد. از آن است و عالی است در برخی از شخصیت های ذهنی خود و چشم انداز خود را تجربه، که به علاوه در توسعه داستان است. پس از \"وداع با اسلحه\" این کتاب مورد علاقه من از او است. حوادث، اعمال خود، همه چیز در مورد این کتاب الکتریکی است، حتی از دو صفحه اول. همچنین، من واقعا خوشحالم که من موفق به خرید یک نسخه از این کتاب از بندر - Constan؟ a.Some پاسخ های به یاد ماندنی: â € œListen هیزو، چه چیزی شما را به این فکر می کند که کودک است؟ »راجر از او می پرسد. \"این یعنی بچه شما نیست\". \"منظور شما بچه نیستی؟\" منظورت چیه؟ با خدا، من اجازه ندادم که مثل تو حرف بزنم منظور من کودک شما نیست؟ شما گاو خریدید که گوساله را از دست ندهید؟ این بچه منه خدای من، بله کودک من. متعلق به من است بله، آقا! هری، شخصیت اصلی و همسرش، ماری: \"مطمئن باشید. گوش کن، آرام باش دختران را از خواب بیدار می کنیم. »آنها نمی دانند چه اتفاقی می افتد. آنها هیچ وقت نمی دانند چه چیزی دریافت کرده اند. آه هری. این یعنی این. آه، شما عسل هستی. \"â € œWait.â € â € œI donâ € ™ T نمی خواهم منتظر نیست. بیا دیگه. این یعنی این. اینجا کجاست؟ گوش کن، آیا تا به حال آن را با عجیب و غریب انجام داده اید؟ â € œSure.â € â € œWhatâ € ™ این مانند؟ â € œLike پرستار کوسه. â € œYouâ € ™ ثانیه خنده دار. هری، من آرزو می کنم که شما مجبور نباشید. من آرزو می کنم که تا به حال نباشم. بهترین کارهایی که تا کنون انجام داده اید چه کسی است؟ â € œYou.â € â € œYou دروغ. همیشه به من دروغ می گویی آنجا. آنجا. وجود دارد. \"â € œNo. شما بهترین هستید. \"\" من \"قدیمی است.\" هرگز قدیمی نخواهی بود \".\" این موضوع را داشتم \".\" هیچ وقت تفاوت نداشته باشی که زن بدی داشته باشی. حالا برو برو پاره کردن آن را بگذار آن را نگه دارید آن را نگه دارید اکنون آن را نگه دارید نگه داشتن آن. \"ما سر و صدای بیش از حد ایجاد می کنیم.\" ما زمزمه می کنیم. \"درون ذهن ماری ها: اگر می توانید بخوابید، چگونه از طریق شب لذت می برید؟ من حدس می زنم شما می توانید پیدا کنید مانند شما پیدا کردن چگونگی از دست دادن شوهر خود را. من حدس می زنم همه چیز درست است. من حدس می زنم شما همه چیز را در این زندگی خدادادی پیدا کنید. من حدس می زنم همه شما درست می کنید من حدس می زنم که احتمالا پیدا کردن در حال حاضر. شما فقط مرده در داخل و همه چیز آسان است. شما فقط مرده اید، چون اکثر مردم بیشتر وقت دارند. من حدس می زنم که چطور درست است. من حدس می زنم که فقط در مورد آنچه که برای شما اتفاق می افتد. خوب، من یک شروع خوب دارم. اگر این کار را انجام دهید، شروع خوبی خواهید داشت. من حدس می زنم که شما چه کاری باید انجام دهید. من حدس می زنم که این. من حدس می زنم که این چه اتفاقی می افتد. خیلی خوب. سپس شروع خوبی کردم. اکنون راه را برای جلوگیری از همه چیز آماده کن.

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** اخلاقی از این داستان، اگر اعتقاد داشته باشم که پشت کتاب به من می گوید (من از پدر و مادر من قرض گرفته ام و نسخه چاپی قدیمی تر است) این است که @ ... حتی صادق ترین و شجاع - اگر ساده لوح باشد، انسان می تواند به طور کامل فاسد شود، افسرده شود، و در نهایت توسط نیروی محرک شرایط و یا بدبختی شکست می خورد. @ چیز بدی نیست که مجددا تکرار شود، اما آن کمی سخت است که به طور جدی در زمینه رمان زمانی که شخصیت اصلی به طور کامل به معنای واقعی کلمه هرگز در کل کتاب نشان می دهد یک خرده از صداقت و یا شجاعت، حتی قبل از اینکه چیزها برای او ریخته می شود. کار روزانه او از کوبا و فلوریدا به خاطر خدایان کار خود را انجام می دهد و تنها از فصل کتاب باز می شود که در آن کار مهاجرت چینی را به کشور قاچاق می کند و بعد از اتمام کار، قاچاق می کند دلایل دیگری مانند پارانوای بی نظیر، بی اساس. دقیقا چطور بود که او @ غیر از انتخاب دیگری @ برای انجام این کار هرگز اظهارنظر نکرده و در هیچ یک از شرایط مشکوک دیگر به آن اشاره نشده است. این کتاب به خوبی نوشته نشده و من دوست دارم همینگینگس کینه توز و سبک روایت فوری، اما هرگونه اخلاق پایه ای این کتاب تلاش برای تحویل توسط شخصیت های ناخوشایند و ناخوشایندی را به من واگذار می کند. چیز دیگری: در حالی که من سعی کردم نویسنده و کتاب را به عنوان صرفا محصول بهترین زمان خودم در نظر بگیرم، من در نهایت مطمئن نبودم که آیا باید در مورد چگونگی آزادسازی آن در اطراف قاچاقچیان قومی راست و چپ نادیده بگیرم یا خجالت کشیدم، اما ظاهرا در مورد چاپ @ shit @، بدون مسدود کردن سه حرف آخر، شگفتزده شدم. شاید ناشران آن را انجام می دادند و نه خودشان، اما می آمدند.

مشاهده لینک اصلی
موتورهای خارج از دروازه شروع، قوی، با یک قایقرانی تند و تیز، Yank و همسرش rummy خود را به گردشگران پول نقد در Marlin jigs از مزارع خیس خورده نفت، در سمت چپ کوبا. ماهیگیری ماهیگیری، دریای کارائیب، آلودگی دیزلی، میخانه های دودستانه با خدمتکاران خشن و دیمن در سایه ها، همه چیز را به یک مأموریت از آنچه که پتانسیل رفتن به سوی آن را دارد، ترکیب می کند، و این فقط به شیوه ای که به نظر می رسد نیست برای اینکه منصفانه عمل شود و نه این که من اعتقاد داشته باشم که به وعدهی آن ویژگیهای زودگذر، شگفتآور بودن و تشدید تنشهای نیمه گرمسیری به نحوی که ارزش یک کتاب عالی را دارد، تحمیل شود. این افراد آمریکایی که خارج از مرزها عمل می کنند، با آن روحیه مستقل، گره های معامله گر بینی و پوستی که در دنیای جدید رشد می کنند، رد می شوند و از عدم اعتماد به نفس کمتری نسبت به ژنتیک خوب کلمه برخوردارند، به راه رفتن که خط مبهوت کننده است که اجازه می دهد از verbotenâ جدا \"\" همیشه به سلیقه خواندن من، به ویژه هنگامی که قلم که تولید می کند جوهر خوب خوب است. تقریبا از یک دبیرستان مورد نیاز از طریق فرار از پیرمرد و دریا، این مقدمه من برای همینگویی بود، و من آن را دوست داشتم. با این حال، من خودم را آرزو داشتم که ارنست بتواند کمی بر روی سنگ آهن و فرسودگی سنگین تمرکز کند و اجازه داد که این بازی با شیوه ای ظریف تر و بافتی بیشتری انجام شود که می تواند به زودی کارهای زود هنگام انجام شود. با این حال، مرد می تواند نوشت، و این موج کراکر ثابت نشده استثنا.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب داشتن و نداشتن