کتاب در تنگ

اثر آندره ژید از انتشارات اساطیر - مترجم: عبدالحسین شریفیان-نوبل ادبیات

تنگ دروازه است، اولین بار در سال 1909 در فرانسه به عنوان لات پورت اتریش منتشر شده است، رمان در مورد شکست عشق در مواجهه با محدودیت فلسفه اخلاقی پروتستانتیسم است. جروم پالیسیر، پسر پرخوابی که در پاریس در حال رشد است، تابستان های زیادی را در خانه ی عموی خود در حومه نرماندی قرار می دهد، جایی که کل دنیا به نظر می رسد در چشم پوشیده است. در آنجا او عمیقا در عاشق پسر عموی خود، آلیسا و او با او می ماند. اما به تدریج آلیسا متقاعد می شود که جرووم برای او عاشق روحش است. به خاطر نجات او، تصمیم می گیرد که همه چیز را که در خود زیباست - در هر دو ذهن و بدن، سرکوب کند. بر اساس یک تفسیر فروید، داستان از تأثیرات تجربه دوران کودکی و سوء تفاهم هایی که می تواند بین دو نفر بوجود آید، استفاده می کند. تنگ دروازه دروازه حافظه unassuaged از Gides ناموفق wooing پسر عموی خود را بین 1888 و 1891.


خرید کتاب در تنگ
جستجوی کتاب در تنگ در گودریدز

معرفی کتاب در تنگ از نگاه کاربران
در آنچه که او می نویسید، کارشناسی ارشد و بالاتر از همه به عنوان او می نویسد!

مشاهده لینک اصلی
یک کتاب بسیار قدرتمند که به زیبایی نوشته شده است. بنابراین به دنیای سکولار ما متفاوت است و هنوز هم هنوز می تواند تازگی داشته باشد. جای تعجب نیست که این یک شاهکار است

مشاهده لینک اصلی
براکت در فهرست قیمت گنجانده شده است همانطور که در لیست قیمت آن قرار دارد. a کارکنان دوستانه هستند، شما می توانید از آنجا خارج شوید. این یک ایده خوب به دلیل هک نیست، این یک هک است. یک جفت کفش یا چکمه، کفش، چکمه، چکمه، کفش را بپوشید ایده خوبی است که به برخی از چیزهایی که می توانید انجام دهید نگاه کنید. دختر آلیسا، دختر آلیسا. مهم است که توجه داشته باشید برگها منبع تغذیه شما هستند. »،،، دوست آليسا در قاب، تولدت مبارک، چرا؟

مشاهده لینک اصلی
@ شما را در دروازه تنگ قرار دهید، زیرا دروازه وسیع دروازه ای است که منجر به تخریب می شود و بسیاری وجود دارد که در آنجا می آید؛ اما دروازه ای است که به زندگی هدایت می کند و تعداد کمی از آن پیدا می شود. @ Luke 13: 24I هنگامی که من برای اولین بار خوانده اند © Gideâ € ™ s @ Strait Gate @ دانشجوی دانشگاهی نوجوان بودم، و آن را به من عجیب و غریب ساخته شده است. من فکر کردم همه چیز در مورد قدرت انکار زندگی از وسواس دینی بود. من خودم را در یک خانواده شدیدا کاتولیک رشد دادم، من همگی از شگفتی خودخواهی به نام خدا آگاه بودم. من هنوز هم می بینم که در آن است، اما چقدر بیشتر این روزها را می بینم. اولین بار در سال 1909 منتشر شد و یک همتای پیشین @ Immoralist @، The Strait Gate @ داستان یك زن جوان است كه در یك دغدغه ی مذهبی گرفتار شده است. او را تحریک می کند تا همه چیز را فدا کند تا به «صعود فضیلت» برسد. آلیسا مخالف قطبی از شخصیت @ The Immoralist @ است، میشل، که خود را به طور کامل به تحقق آرزوها و فانتزی های خود می دهد. در حقیقت جریان آشکاری از گوشت در آلیس وجود دارد، احتمالا وقتی او، به عنوان یک نوجوان جوان، متوجه می شود که مادرش، لوسیل جذاب و دلمشغولی، یک رابطه دارد. راوی، جریمه، پسر عموی او است، دو سال جوانتر، که او را مورد احترام قرار داده و قلب او را در ازدواج با او زمانی که آنها قدیمی تر است. او و جدی و آلیسا با شکوه، متوجه می شوند که آنها همجنسگرا هستند و این داستان داستان تلاش او برای بریدن او و مبارزاتش در برابر عشق است که او برای او احساس می کند. من نمیتوانم جزئیات را در اینجا ببینم آن را به عنوان جادوگر صفحه جنجالی و من نمی خواهم بیش از حد دور. تصویر از دروازه تنگ چند بار در کتاب، اغلب قریب الوقوع زمانی که JerÃme می بیند، از طریق درب بازشو باز از اتاق او، آلیسا روی تخت خوابش زانو زد و گریه کرد. او فقط حقیقت رفتار مادرش را برآورده کرده است. اینجا من پیش از آلیسا هستم. من یک لحظه صبر میکنم خنده و پشیمانی از کف زیر می آید و شاید آنها صدای ضربه من را پوشانده اند، زیرا من هیچ پاسخی نمی شنوم. من درب را فشار می دهم که سکوت می کند اتاق در حال حاضر بسیار تاریک است که من نمی توانم در ابتدا مشاهده آلیسا: او در زانو خود را در پای تخت او، تبدیل به او را به روز مرگ است. وقتی رو به رو هستم، دور می شوم، بدون بلند شدن؛ او می گوید، \"اوه جریمه، چرا شما به عقب برگردید؟\" من خم شدم تا او را ببوسم؛ چهره اش با اشک است خم شده ... این فوری تصمیم من زندگی من؛ حتی امروز من نمی توانم از آن بدون اضطراب فکر کنم. بدون شک من تقریبا علت ناراحتی آليس را درک کردم، اما به شدت احساس کردم که این ناراحتی برای این نفس نفس زده خیلی قوی بود، زیرا این بدن ضعیف از طناب زده شده بود. @ (27) اولین چیزی که از دست دادم من آن را خواندم این است که نیروهای عمیق تر از دین، انگیزه آلیسا را ​​دارند. او می گوید: «ممکن است که یک ساختار شخصیتی خاص وجود داشته باشد که همیشه برای زنان مشکل ساز است و زندگی با آن سخت است.» هیلاری مانتل می گوید دقیقا درست است که در مقاله ای در مورد سنت های زن و بی حسی مدرن، امروزه همانطور که قبلا \"نوعی متفورفین، محرمانه، مستقل و قضایی است، به طور طبیعی بیشتر مغزی از هورمون است. @ * توضیحات بهتر از آلیسا به سختی وجود دارد. از طرف نیروهای مذهبی، وظیفه و شرمساری در تنش جنسی مادرش، خواننده پرشور از شعر و افسانه های پر محرمانه، با نیاز غریزی برای رسیدن به آنچه فراتر از عادی و رویا عشق کامل است فراتر از جسارت عادی مرد و زن، بین عشق او به جرما و غریزه برای خودکشی است که او خود را شناخته است بخشی از خودخواهانه است. او همچنین می داند که چه جریمه ای را دوست دارد، تصویری از او است که او پس از نیازهایش ساخته شده است (یک دوست می گوید که آلیسا به مادر عاشق مادر حرام است، زمانی که او در حال مرگ است @ ما نامه های ما یک معجزه بزرگ بود، @ او می نویسد، و ما نوشتیم نه به یکدیگر، بلکه به خودمان. @ Gide به درستی برای سبک هماهنگ و روشن خود مشهور است، حتی زمانی که او بازخوانی روحیه ناخوشایند درهم و برهم فرایندهایی که زندگی ما را هدایت می کند. @ The Strait Gate @ یک کتاب غیرمعمول در تن و رعایت آن است. شاید شما باید نوع آلیسا باشید تا بتوانید وارد دنیای خود شوید؛ اما اگر آن را به شما جذب می کنید، شما ماندن بگیرید. * شما می توانید این مقاله جذاب را در اینجا بخوانید: http: //www.lrb.co.uk/v26/n05/hilary-m ...

مشاهده لینک اصلی
این یک داستان دشوار برای درک امروز است، حذف شده از زمینه اصلی است. آلیسا و جروم یکدیگر را دوست دارند و خواهر آليسس ژولیت نیز جروم را دوست دارد. اوه، و آنها همجنسگرا هستند که در اطراف یکدیگر رشد کرده اند. آلیسا سعی می کند جروم را به خواهر خود بدهد، اما ژولیت با قربانی شدن، با بلافاصله ازدواج با یک پسر تصادفی که در صحنه ظاهر شد، برای از بین بردن خودش از تصویر، می آید. هر چند آلیسا همچنان ادامه می دهد و خود را قربانی می کند. او این ایده را مطرح کرده است که عشق انسان به مراتب کمتر از عشق به خداست و آن را در مسیر می کشد. @ چه می تواند روح را به شادی ترجیح دهد؟ من فریاد زدم. او زمزمه کرد:Holiness ... @ او می گوید جروم: @ در اولین لحظات اقامت خود را در Fongueusemare شگفت زده شد که من احساس - به زودی پس از آن ناخوشایند بود - با رضایت عجیب و غریب که کل حضور من در حضور شما پر بود؛ تو راضی بودم، تو گفتی، من هیچ چیز فراتر از چیزی نمی خواهم افسوس! این فقط چیزی است که من را ناراحت می کند ... اگر آن را نداشت، این شادی نیست، شما گفت، آیا شما به یاد داشته باشید؟ و من نمی دانستم چه باید بگویم. نه، جروم، ما کافی نیست جروم، ما نباید کافی باشد من نمی توانم این رضایت خوشمزه را برای یک حقیقت درست کنم ... ما برای یک شادی دیگر از آن متولد شدیم ... @ به نام این عشق خدا، او به طور مداوم هل می دهد جرئوم دور، از انکار عشق و شادی انسان است. پس از اینکه از لذت زمین رد شد، او به طور طبیعی از بین میرود و میمیرد، گرچه تنها در اوایل دههی 20 میلادی. جروم خاطرات خود را پس از مرگش به او می دهد، که در آن او می نویسد که او او را بسیار دوست دارد، زیرا او موفق به دوست داشتن بیشتر از خدا نشده است. از بین بردن، او تصمیم به کمک به جروم رسیدن به این ارتفاع از فضیلت مذهبی است که او قادر به رسیدن به خود را با ساختن آن، بنابراین او نمی تواند او را دوست ندارد longer.Alas! من در حال حاضر فقط خیلی خوب درک می کنم: بین خدا و او دیگر هیچ مانعی وجود ندارد، بلکه خودم هستم. شاید، همانطور که می گوید، او برای او عشق اول خود را به خدا نزدیک می کند، حالا که دوستش دارد مانع او می شود؛ او با من ملاقات می کند، من ترجیح می دهد، و من تبدیل به بت است که او را از پیشرفت بیشتر در فضیلت نگه می دارد. یکی از دو نفر ما باید به آن دست یابیم؛ و به عنوان ناامیدی از غلبه بر عشق در قلب بزدلم، به من، خدای من، به من احترام می گذارم تا به او آموزش دهم که دیگر من را دوست نداشته باشم، به طوری که در هزینه های شایستگی من می توانم آن را به دست آورم، که بسیار بی نظیر تر از آن است ... او برای چیزی بهتر از دوست داشتن به دنیا نیامده بود؟ هزینه او برای فداکاری غیرممکن است، به زودی مرگ او است، و آخرین خط او که می نویسد این است: \"من می خواهم در حال حاضر سریع بمیرم، قبل از اینکه دوباره متوجه شوید که من من تنها هستم. گید بعد از گذشت ده سال پس از مرگ آليسس، جوليت را با جرج دايرۀ چاقو، جئوتي را جوليت را ملاقات کرده است. او به او مي گويد که زن ديگري را براي بقيه عمر خود دوست نخواهد داشت. او از او می پرسد، @ سپس شما فکر می کنید که تا زمانی که می توانید یک عشق بی نظیر را در دل خود حفظ کنید؟ و آن زندگی می تواند هر روز آن را نفس بكشد بدون آنكه آن را خاموش كند؟ @ او دستهایش را به صورتش می اندازد و شروع به گریه می كند، و ما نمی توانیم تردید كنیم كه عشق او به جیرئوم است كه او صحبت می كرد. پروردگار بزرگ. با این حال امروز ما عاشق عاشقانه ایده آل و زیبایی می شویم، و در میان ما، طبیعتا ظاهرا طبیعتا خدایان را برکت می دهند، این همیشه چنین نیست. در میان نوبت قرن بیستم پروتستان در شمال فرانسه، ظاهرا عشق عاشقانه و عشق به خدا گاهی اوقات به عنوان رقبا یا حداقل در تنش با یکدیگر دیده می شود. گید نوشت: این رمان به عنوان یک داستان احتیاطی، برای کشف گرفتن این نگرش به افراط و تفریط است. این داستان دوقلو به رمان او \"غیرمسلح\" است که در آن میشل افراطی مخالف لذت زمین را دنبال می کند، همچنین به فاجعه می انجامد. این نیز یک تیرگی در تمایلات وفای خود بود، که با همجنس گرایان رابطه ی ناجوانمردانه داشت. همسر او نیز پسر عموی او بود. در حالی که \"غیرمسلح\"، که در آن یک مرد همجنسگرا ازدواج کرده است به پسران عرب جذب شده است، یک ضربه به خودی خود است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب در تنگ


 کتاب زن وسطی