کتاب دره اتاوا

اثر آلیس مونرو از انتشارات نشر چلچله - مترجم: مصطفی شایان -اکرم شایان-نوبل ادبیات

همه‌ی این‌ها نمایشی بود که برای خوش‌گذرانی بیرحمانه‌ی خودتان به راه انداخته بودید و من هم‌چون انسانی ساده‌لوح و نادان، چاشنی عشق‌ورزی و دلدادگی آنان بودم، از هر دوی شما متنفرم. من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم. من هرگز نمی‌توانم کسی را که روزی عاشقش بوده‌ام و با او ازدواج کرده‌ام و یا حتی کسی را که با او رابطه‌ی خوبی داشته‌ام و دوست من بوده است، به سخره بگیرم


خرید کتاب دره اتاوا
جستجوی کتاب دره اتاوا در گودریدز

معرفی کتاب دره اتاوا از نگاه کاربران
این مجموعه داستان کوتاه مقدمه من در مورد جهان و نوشتن آلیس مونروس بود. این خواندن مواد نور نیست، ایده آل نیست اگر شما به دنبال برخی از فرار از دست رفته، اما هر novella خواهد با شما طولانی باقی بماند و شما فکر می کنید. داستان های کوتاه او مانند عکس هایی از زندگی شخصیت های او است، این چیزی بود که من شخصا دوست ندارم: من ترجیح می دهم یک داستان برای آغاز، یک وسط و یک پایان، من را ناراحت کرد که من نمی دانم که چه اتفاق می افتد به شخصیت های بعد از وسط داستان، اما این فقط یک ترجیح شخصی است. من خواندن آن را دارم که آلیس مونرو چخوف کانادایی نامیده می شود و من باید موافق باشم که اتمسفری از داستان های او بسیار به یاد چخوف است: داستان های او، تنش سرکوب شده، تمام احساسات پنهان و دلایل پشت سر گذاشتن خارج از آرامش، خواننده در حال انقباض است، احساس پیشرفت و توسعه تنش و انفجار اجتناب ناپذیری را در پیش رو دارد. این یک خواندن نور و لذت بخش نیست، بلکه یک درام نگران کننده است، داستان ها و مشکلات من به مدت طولانی پس از اتمام داستان به من فکر کردن. Plot: 4/10 شخصیت: 8/10 نتیجه: 6 / 10Writing: 7 / 10Cover: 8/10

مشاهده لینک اصلی
من می دانم آلیس مونرو یکی از مشهورترین نویسندگان معاصر است. Id خواندن یک داستان کوتاه یا دو و به معنای خواندن این مجموعه را برای مدتی. من از آن متنفر بودم. به یک نفر، زنان ناخوشایند، باریک، نارسیستی و خودخواهانه یا نادان و غریب و سرکوبگر، خدای من، چنان که توسط پرستاران مطلق در زندگی شان سرکوب شده بودند، می خواستم که در اطراف بلوک فریاد بزنم فقط برای اثبات من خودم آن را نداشتم در این موجود بدبختی به دام افتاده بود. و مردان، ایدئوتا همه آنها را میبرند، به طوری بی رحمانه در حق خود بی فایده، محکوم و بی رحمانه خود. کل مجموعه من را متقاعد کرد خداوند من را از قرن بیست و یکم ازدواج نکرده یا زندگی نکرده و من را به نوعی از نفرت نفرت آورده است، که واقعا ناسالم و بی معنی و ناخوشایند و ناعادلانه است، اما به راستی داستانهایی که من از زنان نفرت داشتم ، همچنین، برای حماقت و غرور و تمایل خود برای زنده ماندن در کنار هم بودن، خلع سلاح در عوض ... چی؟ برای مادران، مبادله مشکوک با توجه به این داستان در best.Fie. بله من باید دندان هایم را بشورم.

مشاهده لینک اصلی
این داستان های کوتاه خیلی ساده تر از آنها هستند؛ آنها از توانایی خاصی برای یادآوری (و شکوه در) جزئیات کوچک که در سراسر زندگی زندگی می کنند، می آیند. من این کتاب را چک کردم زیرا @ خرس بر سر کوه رفته بود، @ آخرین داستان این مجموعه، پایه فیلم با جولی کریستی است که خارج از آن است. اما من با اولین داستان شروع کردم و هنوز به خرس افتاده ام. من مشتاقم که بتوانم چنین تفسیری ساده، پیچیده و ظریفانه را به عنوان مونرو انجام دهم. به طریقی، یک Canadian Flannery OConnor را می بینیم. (این یک تعریف عالی است.)

مشاهده لینک اصلی
مونرو \u0026 lt؛ 3

مشاهده لینک اصلی
استفاده خیالی از زمان آلیس مونرو توانسته است هنر داستان را به مناطق جدیدی تقدیم کند، مانند یک هدف دستی برای داشتن چیزی در هوای @ و برای انجام این کار - مونرو - با روند اصلی حرکت کرده است. او با انگیزهMaestra از داستان معاصر @ با جایزه نوبل ادبیات در سال 2013 میلادی متقاعد شد و به رسمیت شناخته شد. کارشناسی ارشد در مورد چیزی که در حاکمیت قانون انجام می شود، فکر می کند، بدون تردید فکر می کند. در حقیقت، آلیس مونرو یک نوآور از حکومت بوده است و هنوز نویسنده و متقاعد نشده و بدون شک، به اتفاق آرا در عظمت او گنجانده شده است. او نویسنده است که قابل مقایسه با همه بزرگ است اما در واقع به هیچ کس نیست. یک دوست و یک دوست دو داستان درموردNemico، دوست، عاشق ... @، شاید مجموعه ی شناخته شده ترین نویسنده ی کانادایی را خوانده است. این \"Ortiche\" و \"پل شناور\" نامیده می شود. برای دوست دو داستان وجود دارد که از آن نیست. لامیکا هیچ چیزی را اضافه نکرده است که من نیز ناراحت شده است، که می خواهد از آن لذت ببرد. بعضی چیزها اینطور نیست. او فقط می خواهد تعجب کند. از این قضاوت ها و یا اولین تصورات آنها اغلب در آلیس مونرو خواندند. من خودم بسیاری از داستانها را خواندهایم و آنها را در وسط گذاشتم، بعد از سالها، سه کتاب از او و همیشه با مخلوطی از جاذبه و تحریک، خریدم. پل شناور این داستان است که توانست من را درک درستی از نوشتن آلیس مونرو احساس کند، بعد از آن من تمام کارهایش را بدون هیچ گونه رزروه ای خواند. من پس از مدت ها خواندن داستان ها را دوباره بخوانم، احکام، فهرست شخصی از پانزده داستان زیبای خود را اضافه کنم، من آن را اضافه می کنم، آنها را بر اساس تصوراتی که سعی داشتم آنها را مرور کنم، مقایسه می کنم. عناوین پراکنده قمر مشتری، یک زن از قلب، این پل شناور، من به یاد داشته باشید، جوک از سرنوشت، خرس به عنوان بر فراز این کوه، بچگی، گزنه، مراسم وداع، دوست از جوانی من، دالی، Buche عمیق، لو دختران باقی می ماند، دشمن، دوست دوست داشتنی ... برتون، اتوبوس 144. قصه های پوشش از 40 سال، از سال 1973 تا سال 2012. به AC غیر طبیعی است که ما را در اجازه نمی دهد، در خواندن اول، در Munro جهان؟ در واقع داستان از داستان آلیس مونرو هستند آشکار، زندگی نفس روزانه، روابط عشق، خیانت، بازدید از بیمارستان برخوردهای غیر منتظره در احزاب با دوستان، سفر با خودرو، با قطار. تلویزیون روشن است که هیچ کس به نظر نمی رسد. قدیمی تر در خانه های بازنشستگی استوار است. زنان که به شدت رویدادهای گذشته را به یاد می آورند. با این حال برداشت از دوستان من هستند دور از ذهن نیست، این است که به درک آلیس مونرو باید groped و دوباره سعی کنید، با صبر، با داستان های بیشتر، درک منطق درونی، گاهی اوقات مثل نور سوسو در طول مسیر پراکنده، بار دیگر تنها آمده خط آخر، زمانی که ما در حال حاضر توسط تحولات مستمر و تغییرات صحنه گاهی اوقات می رسند نه در همه، به این دلیل ساده که آلیس مونرو نمی خواهند به ارائه یک معمول نهایی تلاش، اشتیاق و یا می ترسید. از این رو سوء تفاهم، خوانندگان بسیاری وسوسه می شوند که باور کنند که می خواهند ما را شگفت زده کند، اما در کار کلی آلیس مونرو، بعد از همه، همه چیز با حقیقت شگفت انگیز برگزار می شود. مشکل با آلیس مونرو این است که آن را خیلی جنجالی، فریبنده به سمت، آن را هرگز متوقف می شود. این بیست یا پنجاه صفحه است، مرتبه سختی متفاوت نیست. در اینجا شرح یک داستان پر زرق و برق، با مقدماتی اولیه که باید بخوانید برای درک آن پالایش وجود دارد. من فقط می توانم آنچه را که می توانم انجام دهم تا آن را مشخص کنم. چه کسی به یاد Pierre Meriel. یک زن سی ساله و شوهرش در مراسم خاکسپاری یک دوست هستند. بهترین دوست او. آلیس مونرو ادامه در این راه: او می نویسد که پسر او بود به خصوص خوب، یک زمان نیست، به طوری که بازیکن شروع به در مورد که او به عنوان یک پسر جوان که در حال حاضر در یک تصادف موتور سیکلت کشته شد فکر می کنم. به رابطه او با شوهرش. اما پس از چند صفحه تغییر بزرگ، آن را از بین می رود. کشیش با لوملیا روبرو است در عوض لفاظی آلیس مونرو سخنان دقیق او را گزارش می دهد. خواننده، مانند یک بوکسور خالی، شروع به شکستن در تغییرات ثبت نام می کند. در میان کسانی که حضور دارند یک پزشک وجود دارد، مردی که آشنایی پیر و مریل را می یابد. Largomento دوباره تغییر می کند. کودکان پیر و مریل با مهد کودک باقی ماندند. پیر باید ترک کند و او به دیدن عمه اش می رود که در یک موسسه سالم است. همه چیز در حال حاضر به توافق برسد. او با اتوبوس می رود، اما دکتر که به آنجا می رود، به او می گوید که اگر می خواهد او را سوار کند. آنها در حالی که شوهر سخنان اوضاع را بیان می کنند، به یکدیگر نگاه می کنند، مطمئن باشید که او شما را ناراحت نمی کند @ در کتابهای آلیس مونرو، فرصت ها انسان را زنده می کند. و فرصت هایی که در کتاب های آلیس مونرو وجود دارد مصنوعی نیستند، چرا که خودمان را در کفش های سه نفره قرار می دهیم. پس از یک مراسم خاکسپاری از یک دوست، چه کسی از سه نفر احساس می کند که خیلی طولانی است؟ شوهر - درون خود - نمی خواهد اجازه دهد که دکتر اجازه عبور از همسرش بدهد، او نمی داند چه بگوید، گوش کن. و همه چیز بر روی ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب دره اتاوا