کتاب زندگی نو

اثر اورهان پاموک از انتشارات ققنوس - مترجم: ارسلان فصیحی-نوبل ادبیات

The New Life (Yeni Hayat in Turkish) is a 1994 novel by Turkish writer Orhan Pamuk And with The New Life, Pamuk himself vaults from the forefront of his countrys writers into the arena of world literature. Through the single act of reading a book, a young student is uprooted from his old life and identity. Within days he has fallen in love with the luminous and elusive Janan; witnessed the attempted assassination of a rival suitor; and forsaken his family to travel aimlessly through a nocturnal landscape of travelers cafes and apocalyptic bus wrecks. As imagined by Pamuk, the result is a wondrous marriage of the intellectual thriller and high romance.


خرید کتاب زندگی نو
جستجوی کتاب زندگی نو در گودریدز

معرفی کتاب زندگی نو از نگاه کاربران
چه حدود 250 صفحه به ما اطلاع دهید که زندگی تغییر می کند، برای بدتر شدن تغییر می کند و سپس می میرد خواندن سنگین. تاریخ خسته کننده و بنابراین من با پاموک نزدیک هستم.

مشاهده لینک اصلی
یک روز یک کتاب بخوانم و تمام زندگی ام را تغییر دادم و صفحات را دنبال کردم. ثروت، چندگانگی و پیچیدگی امکانات تبدیل به یک نوع ترور شد. این کتاب در مورد من بود. اتاق دیگر اتاق قدیمی و خیابان نبود همان خیابان ها، دوستان من همان دوستان این کتاب به من نشان داد که معنای وجود من هیچ وقت ترس نیست، هرگز ترس! جهان در کتاب واقعی است! اما من ترسیدم روز بعد من در عشق افتادم، نمی دانستم درختان هستند، من منعکس کردم نه تنها روح من بلکه بدن من ذوب شد و هویت من نابود شد عرصه های جدید، موجودات جدید، تصاویر جدید قبل از من ابرها در نظر گرفته شد از پرونده ها، اقیانوس های تاریکی، درختان بنفش، سیب زمینی سرخ مایل است چنین شیرینی شیرین باشد کتاب را بخوانید و متوجه شوید اگر این مرگ باشد، پس من دوباره زنده می شوم بدون حافظه و هیچ اتفاقی نمی افتد چرا اتوبوس ها، شب ها، شهرها چرا همه این جاده ها، پل ها، چهره ها زمان است که هیچ بازگشتی ندارد. زمان سکوت سه بعدی است، کتاب گفته است که لک کور نیست، فقط بی سواد است، برای کسانی که نمی دانند احتمال و آمار چه زمان است؟ او گفت: یک حادثه! سکوت برای یک لحظه کوتاه سقوط کرد و نور شدیدتر شد. در غبار من ارواح سعادت را دیدم. چشم های فرشتگان در همه جا وجود دارد. در مورد همه چیز، همیشه باید یاد بگیرم چگونه نگاه کنم، به طوری که من می توانم ببینم که فرشته ای که دنبالش می آید از کتاب بیرون می آید. لحظه ای که او را می بینم، رمز و راز زندگی برای من ظاهر می شود. فکر می کنید کتاب را می خوانید، اما آن را بازنویسی می کنید. بیشتر مردم نیازی به زندگی جدید و جهانی جدید ندارند. بنابراین آنها نویسنده کتاب را می کشند. چهره کسانی که این کتاب را خوانده اند و به آن اعتقاد دارند، متمایز هستند: همه آنها میل یکسان را در چشم خود دارند. اگر شما راز را درک کنید، و اگر در حال پیشرفت هستید، زندگی بسیار عالی است. راه، شما را از مسائل زندگی پاک می کند، شما را در آخر به رمز و راز creationLove منجر شد تنها راه از بین بردن دنیای دوردست چیزهایی بود که من چیزی نمی دانستم، چیزهایی که من هرگز نمی دانم که در حال حاضر به آن محل است که ناشناخته به ما او را مانند او نگاه کنید، اما شما او را دوست ندارید. او در جایی دیگر است که اکنون می بینم که این نگاه شماست، فرشته من هیچکدوم از اینجا نیستم و نمیدانم منظورش چیست؟ من خوشحال هستم که معنای صلح، مرگ و زمان را درک کنم. قلب لبخند زدن به من، فرشته، خوشحالی بودن ترک، ترک، به نظر میرسد که تماشاگر تماشاگر نوعی موسیقی از وجود است یا یک علم زندگی است. یک تصادف است، ما به طور تصادفی در این دنیا هستیم، کتابی را خواندهام و تمام دنیا را از دست دادهام. جاده برای پیدا کردن یک جهان جدید همه توطئه است، او گفت: این کتاب صرفا یک ابزار در دست توطئه بزرگ ما خیابان های ملال آور، درختان طولانی مدت، چراغ های شبح مانند هیچ چیز برای من منافع، اما بی تفاوتی من چیزهای نظم را مرتب کرد، زمان من کشیدن مفهوم با هم، امتناع از ارسال به تاریخ یا کسانی که می خواهند آن را اداره کنند چرا باید بگویم؟ من به خودم اعتماد دارم در خودم اعتماد دارم و دیگران اعتماد خود را به اراده من و عدالت شاعرانه زندگی من به ما تحمیل می کنند. ما با یکدیگر ارتباط برقرار کردیم. من اینجا هستم، نگاه می کنم، می دانم که زمان به آرامی در حال اجرا است. نگاه کنید که چگونه همه بزرگراه هایی که ما گذراندیم وجود دارد همانطور که خودشان بدون اینکه حداقل از ما آگاه باشند، هنگامی که ما از آنها گذر کرده ایم، چشمان شما را چقدر کامل و درست است که زمان غیرقابل دسترسی است که بین ما بازتاب می کند: حالا ما نه اینجا و نه وجود ندارد و حتی در نوعی آینده ای وجود ندارد که فقط می تواند وجود داشته باشد در صفحات یک کتاب، چه کسی فرشته ظاهر می شود؟ کسانی که به این کتاب اعتقاد دارند، کسانی که آن را بخاطر می آورند، پس چه چیزی را می خوانید؟ تا زمانی که تبدیل به خود شوید، مرگ را می خوانید، مرگ را از طریق کتاب به دنیا می آورد! ارزش بیشتری نسبت به صلح که از بیخوابی می آید اگر شما یاد می گیرید که زندگی خود را دوست داشته باشید، می دانید که قصد اقدام برای خوشبختی خود را دارید زندگی کوتاه است، این همان چیزی است که همه چیز است و شما بقیه را می شناسید خورشید در پشت خیابان از منظر ناپدید شد و سرد عصر و سایه های طولانی شروع به سرگردان شدن در اطراف خیابان ها کرد. من به سکوت در کتاب توجه نکردم. چطور باید آن را بگذارم؟ موسیقی داخلی متن. خوب کتاب چیزی است که ما را از کل جهان در یکی از آن سفرها یادآوری می کند، که در هر زمان که من آن را به یاد داشتم، به عنوان یک رویای بهشت ​​به تصویر کشیده شدم، همانطور که رویای بهشت ​​بود، هرچه بخاطر آن بودم، از کتاب خواندن بسیار خوابیده بودم تا کتابهای یانیان را بیدار کنم در من خواستار صحبت بودم، مکالمه اغلب بین صداهای در سر من رخ داد که عشق است؟ عشق است که فرستاده می شود، علت عشق است، عشق عشق است، فهمیدن، یک نوع موسیقی است و قلب ملایم یکسان است. شعر پریشانی است، نفس نفس است به دنبال mirrorLove یک فرایند crystallizationLove است givingLove است sharing You can never tell about loveLove یک wordLove خالی است که با GodLove دوباره تکرار می شود bitterLove مواجه است angelLove تمام worldLove blindLove است گوش دادن به ...

مشاهده لینک اصلی
صد صفحه اول شکست مفتضحانه - چگونه و در مقدمه (یک رمان در مورد جستجو، سفر) بنابراین من و من متوجه شدم که در برخی از قطعات مشابه به خوبی کروک رمان جادهna @. تلاش های تلخ برای توضیحات مشکوکی از یک زندگی بعدها برای اقداماتی که در جهت دیگر قرار داشت لغو شد؛ جهت کتاب کتاب جستجو برای بررسی کتاب من نتوانستم بفهمم که آیا پام کار خود را از طریق داستان خود را آشکار کرد، اما من این احساس را در بعضی قسمت ها کردم. به یاد ÄŒehova و دیگر نویسندگان، بعد به وضوح obraÄ ‡ خوانندگان تقویت - و در مکان های بیشتری - به انتقاد حس traženja از زندگی یا به پنبه می گوید (آن را آنچه شما هوا ‡) خواهد شد دوم ما نیست. این اقدام، زندگی یک دانش آموز جوان از عثمان است که کتابی را می نویسد که جهان بینی خود را تغییر می دهد - زندگی بدون اتوبوس را با عشق به جنان سفر می کند. بعدها فهمیدم که کتاب (زندگی جدید) عموی خود Rifki نوشت - از طریق یک سری کامل از عمدی @ @ (یا جفت) وضعیت ماموریت و جستجو از کتاب خود را نشان داد یاد می گیرد. در حال حاضر - Patos Patoos - یک کتاب بازبینی شده از عثمان که زندگی اش را تغییر داد و از او خواست که به آنتالیا نگاه کند - مرگ؛ طنز خالص (من به گرمی امید) جستجو کتاب در حال حاضر ‡ ترحم ذکر است - حتی انتقاد همه کتابهای دیگر (در پایان عثمان می گوید که کتاب به عنوان یک مجموعه ای از آثار بزرگ و نویسندگان از دانته، ریلکه و غیره ایجاد شده است) این ترحم بر روی زمین - شاید آن مهم نیست، اما در حال تغییر راوی از اول تا سوم را ‡ چهره نیز می تواند به عنوان یک شاخص از این نوع djela.Patos شود به عنوان خواهد شد همان محصول از طرح - این نسخه از همان است غیر ممکن ‡ نیست و به دلیل رمان را در برخی از بخش های ساده و بی تکلف وحشتناک است. این کتاب به عنوان یک سلاح نامفهوم، روح انسان، عادت، چرخه زندگی عمومی را تغییر می دهد - آنچه ما در عمل داریم. همچنین مکان فوق العاده قابل پیش بینی که در آن عثمان متحد با AnÄ'elom - می رود به مرگ او فقط وقتی که معنا پیدا ... آره راست ... این کتاب لایه لایه است و پس از آن صد صفحه اول به نظر می رسید پنبه ای قبل از گرم می شود اما برخی از امکانات احساساتی در سبک و مقایسات و همچنین پیشبینی انتهای آن نمیتواند بیش از سه امتیاز باشد. با این وجود او ممکن است بتواند بهترین کارهایش را در انتقاد از حرفه انجام دهد.

مشاهده لینک اصلی
من فکر می کنم من با پاموک انجام دادم مشکلات مشابه با نام من قرمز است. او می تواند نثر بزرگی را بنویسد، اما کاملا به مفاهیمی نظیر روایت متمرکز و یا شخصیت پرداخته است. هس خشمگینانه تکراری، ضرب و شتم یک اسب مرده در مورد همان چیز بیش از حد نوشتن بدون گفتن چیزی جدید. چند بار باید درباره افراد سیگار کشیدن سیگار کشیدن، روشنایی نور از یک کتاب و مجسمه آتاتورک را بخوانم؟ استراحت کن، شخصا. در این کتاب حدود 3 ایده خوب وجود دارد که به 300 صفحه از داستان های فراموش نشدنی و بی اهمیت مربوط می شود. هرکسی برای مقایسه کوکاکولا با یک پودر سدیم تولیدی در ترکیه کار می کند؟ چگونه در مورد 10 نفر از آنها؟ پوموک به نظر می رسد فکر می کند که با این مقادیر متوسط ​​شرق-غرب چنین چیزی را بسیار باارزش می داند که او نیاز به 100 صفحه دارد تا این ایده ها را به روان ما تحمیل کند. حدس بزن چه چیز، نابغه، همه چیز کاملا شناخته شده و واضح است، شما چیزی جدید را کشف نکرده اید. شاید او باید سیاست را امتحان کند، بنابراین او میتواند تمام روز در مورد خطرات کالاهای سفید تولید شده خارجی و کاهش صنعت ترکیه سخن بگوید. در قلمرو داستان، نویسنده ای به طور جدی ناقص است. هس برای همیشه ماندنی نیست که بتواند نقاط خاصی را به وجود آورد. شخصیت های او شخصیت های کارتونی خنده دار هستند، که فقط به عنوان وسایل نقلیه ای برای ایده های ابتدایی سیاسی آنها استفاده می شود. آیا کسی واقعا اهمیت می دهد که شخصیت اصلی زندگی می کند یا می میرد یا عشقش را پیدا می کند یا نه؟ من حتی نمی توانم نام شخصیت اصلی را به یاد بیاورم، بجز یکی دیگر از ویژگی های او. ممکن است من قدیمی مد شده است، اما برای من جوهر داستان داستان ارتباطی بین نویسنده و خواننده است، و در آن حساب، Pamuk ناکام مفقود است.

مشاهده لینک اصلی
اما چیزی که من را نمی خواند می تواند تعریف شده است، آن هم از نوع یاد شد، یک نوع از درد و رنج ... روز زمانی که riuscirò به طور کامل درک به چه دلیل اورهان پاموک نویسنده مورد علاقه من است، من احتمالا زنگ در سر حلقه نتردام، من هستم من و شیوه نامناسب و ناخوشایند من در جهان. بدون فراموش کردن - هر چند - یک تلخی از شعر melancholic. من هیچ جا بود و در همه جا من بود و پس از آن من به نظر می رسید که وجود ندارد در مرکز mondo.Ed وجود ندارد که در آن مرکز qualcosa.Magari است ... من می دانم که چه باعث می شود من به رفتن امکان روشن و از تعرض مصون است برای گفتن به خودم - در زمان - فرداDa من شروع @ و سپس یک هدف جدید و شسته و رفته برای رسیدن به، سفر به به جایی parte.E که - شاید - زندگی من مصرف و پر در این حرکت مستمر به سمت یک scopo.Come fanstasmagorico بسیاری از مردان شکسته در حالی که برای خود را پرتاب با شور و شوق را به تماس گیج کننده زندگی و پیدا کردن آنچه شما، امیدوار بودند زمانی که من را مقایسه الگوها و عبارت از خواندن متوجه شدم که متون زمزمه بین آنها و از این زمزمه ها، اسرار را کشف کردم و آنها را در نظم قرار دادم، آنها را متصل می کردم، و از شبکه پیچیده ارتباطات افتخار می کردم که من به طور صحیح کار کرده ام من یک سوزن را خوب می شکنم، سعی کردم همه چیزهایی را که در زندگی ام به دست آورده بود حس کنم، و یک خواندن که توصیه می کنم؟ احتمالا نه مطمئنا انتظارات دستها و شیرینی ها را ندارم، حتی اگر تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم. فقط هر بار - با پاموک - من از غار متفاوت از اول comero خارج می شوم. متأسفم و راضی هستم

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زندگی نو