کتاب سال های سگ

اثر گونتر گراس از انتشارات نیلوفر - مترجم: حسن نقره چی-نوبل ادبیات

سگ سال ها در سه قسمت تنظیم شده است. آقای بروکسل، صاحب یک معدن، به نقل از صبحانه می گوید: "یک گزارش از سال های اولیه دو شخصیت اصلی، نیمه یهودی، ادوارد Amsel، و دوست و برادر خون خود، Waltern Matern. رودخانه ویستولا، با محموله تاریخ، از طریق سوءاستفاده های خود می گذرد. بنابراین سگ سنتا، که هراس را دوست دارد، که به نوبه خود چوپان سیاه، Prinz، سگ مورد علاقه Fuhrers را به خدمت می گیرد. راوی دوم، هری لیبنوا، قسمت دوم، نامه های عشق را به پسر عمویش تولا می گوید. از دغدغه دانزيگ، خواننده را در سالهاي پيش از جنگ و فراتر از آن ميگذراند. Amsel، سازنده با شکوه و زودگذر از scarecrows ساخته شده در تصویر مرد، شروع به ساخت مفهوم واقعی، مکانیکی راهبان SA-men، و مادر، برادر خون خود، خود را SA مرد، که او را shiny و از دست دادن او دندان ها سگ ها اکنون در حال نوسان هستند؛ آنها حق را به جنگ هدایت می کنند، تا زمانی که پرینس در نهایت سرپرست خود را ترک کند، زیرا حتی یک سگ می تواند به اندازه کافی داشته باشد. موضوعات دوبرنامه دو راوی که توسط Waltern Matern در Materniads گرفته شده است. مادر مادران پیشرفت انتقام خود را از طریق آلمان پس از جنگ ثبت می کند. همراه با پرنز، او برای مرتکبین سوء رفتارهای نازی ها و برادر از دست رفته خود Amsel را جستجو می کند. مادر بی گناه است، یک ضد فاشیست؛ این دیگران است که گناهکار هستند، حتی اگر به نظر می رسد که روند رو به رشد رونق همه آنها را پاک کند. مادر به طور منظم، اگر برای او تا حدودی ناتوان کننده است انتقام بگیرد، مادر به عنوان یک بازدید کننده در معدن هرک بروکسل به عنوان یک بازدید کننده به وجود می آید، و آن را پیدا می کند توسط یک میزبان زیرزمینی از ترسناک های مکانیکی در آماده سازی شورش برای آزادی آنها در زیر زمین.


خرید کتاب سال های سگ
جستجوی کتاب سال های سگ در گودریدز

معرفی کتاب سال های سگ از نگاه کاربران
واقعیتِ هایپررئالیستیِ کتاب، اثبات این نکته است که «در جامعه‌ای برپایه‌ی بی‌انصافی و بی عدالتی، مجالی برای گفت‌وگو و بحث و مناظره در میان نیست.»
واقعیتِ جاری در کتاب را «واقعیت وحشی» می‌نامم و انتخاب «فرمِ» آزاردهنده‌ی کتاب را هم‌گام با «محتوا»ی آزاردهنده‌اش شناختم.
دلیلی برای مخفی‌بودن یکی از راوی‌ها - جز پیچیده‌کردنِ عمدی - نیافتم.
تنها گرهِ عقلانیِ داستان هم در این بود که امکان دورزدنِ محدودیت‌ها در فضایی آن‌چنان بسته و قانون‌مند و زجرآور، کار آسانی نمی‌نماید، اما دانش‌آموزان این فضا، به‌آسانی دست به قانون‌شکنی می‌زنند.

مشاهده لینک اصلی
....یکی از بن مایه های سال های سگی خشونت است. به گمان یوسا در جوامعی که پایه آن بر بی عدالتی استوار است نه تنها مجالی برای گفتگو و بحث و
مناظره در میان نیست بلکه هیچ مجرایی برای ایجاد ارتباط انسانی هم وجود ندارد.
خود رمان نیز تحت تاثیر نگرش داروین گرایانه یوسا نسبت به زندگی می باشد که مطابق اصول آن، افراد ضعیف زیر پاها خرد می شوند و تنها کسانی زنده می مانند که با سیاه کاری های زمانه خودمجهز شده باشند.
(برگرفته از معرفی کتاب)
آلبرتو پرسید: «راستی تو چرا انقدر آدم بزدلی هستی؟ خجالت نمی کشی جای جاگوار نگهبانی می دی؟»
برده گفت: «هر کاری دلم می خواد می کنم. به کسی هم مربوط نیس.»
آلبرتو گفت: «همه مث برده با تو تا می کنن. اصلاً از چی می ترسی؟»
«از تو یه نفر که ترسی ندارم.»
آلبرتو خندید. ناگهان جلو خنده اش را گرفت، گفت: «حق با توست. من مث جاگوار می خندم. راستی چرا همه از اون تقلید می کنن؟»
برده گفت: «من یه نفر ازش تقلید نمی کنم.»
آلبرتو گفت: «تو خر اونی، سوارت شده.»
آلبرتو ته سیگارش را پرتاب کرد. ته سیگار لابه لای علف ها چند لحظه ای درخشید، سپس خاموش شد. حیاط سال پنجمی ها هنوز متروک بود.
آلبرتو گفت: «بله دیگه، سوارت شده.» دهانش را باز کرد سپس بست. انگشت هایش را به زبانش گذاشت، یک پر توتون را برداشت، با ناخن دو تکه کرد، روی لب هایش گذاشت و تف کرد.
«تو هیچ وقت خدا دعوا نکرده ای، درست می گم؟»
برده گفت: «فقط یه بار.»
«این جا؟»
«نه، قبلاً.»
آلبرتو گفت: «برا همینه که همه سوارت می شن. همه می دونن که تو آدم بزدلی هستی. اگه می خوای به ت احترام بذارن هر چند وقت یه بار دماغ یه نفرو به خاک بمال.»
«من که خیال ندارم نظامی باشم.»
«منم چنین خیالی ندارم. اما تو تو این جا نظامی هستی، چه بخوای چه نخوای و تو ارتش چیزی که مهمه اینه که بزن بهادر باشی، دل و جرئت داشته باشی، می دونی چی می خوام بگم؟ پیش از این که سوارت بشن سوارشون شو. راه دیگه ای وجود نداره. من خوش ندارم کسی سوارم بشه.»
برده گفت: «آخه من اهل دعوا نیستم، این طور بگم، فوت و فن شو بلد نیستم.»
آلبرتو گفت: «فوت و فن به درد نمی خوره. فقط باید دل و جرئت نشون داد.»
«این حرفو یه بار از دهن ستوان گامبوا شنیدم.»
«حرف درستی زده. منم خیال ندارم نظامی باشم، اما اینجا یاد می گیری چطور مرد بشی، یاد می گیری چطور هوای خودتو داشته باشی. می فهمی تو زندگی چه خبره.»
برده گفت: «اما تو که زیاد دعوا نمی کنی، پس چرا کسی سوارت نمی شه.»
«خودمو به دیوونگی می زنم، می خوام بگم خودمو به حماقت می زنم. تو هم همین کارو در پیش بگیر. اون وقت کسی پا روت نمی ذاره رد بشه. اگه با چنگ و دندون از خودت دفاع نکنی، روی گرده ت سوار می شن. این قانون جنگله.!




مشاهده لینک اصلی
یک کتاب که از کمتر به بیشتر می رسد، با شخصیت های شدید و جذاب. مطمئنا به شهرتش احتیاج دارد. از نظر من، آن را به یک صد سال تنهایی نمی رسد، اما آن را بسیار نزدیک به او باقی می ماند.

مشاهده لینک اصلی
یک کتاب خارق العاده ای از خشونت و بیهودگی سرگردان، با توانایی های فنی شگفت انگیز (ورگاس للاستا فقط 26 ساله) نوشته شده است و دانش و احترام بیشتر به انسان و فریبکاری و رستگاری آنها حتی بیشتر است

مشاهده لینک اصلی
من رمان های بسیاری خواندم، بعضی از آن ها دوست داشتم و بعضی از آنها را نداشتم. من بسیاری از کسانی را دوست نداشتم که مرا لمس می کردند و عمیق فکر می کردند؛ همانطور که حداقل چهار نفر نیز وجود دارد و \"La Ciudad y Los Perros\" در میان آنها است. این رمان آنچه در مجموعه ای از پرادو آکادمی نظامی لئونسیو که در آن جوانانی را که قلب توقیف شده است شکل گیری مدرسه وحشیانه دریافت و در نظم و انضباط شدید مداوم زندگی می کنند، نه تنها به خاطر ically علمی © دشوار و یا به دلیل نظامی (کسانی که مسئول مدرسه) سخت است اما به این دلیل که شیوه زندگی دانش آموزان و معامله بین آنها دشوار است. اگر فکر می کنید که قلدری که باعث شد شما پسر زیاد باشد، اشتباه می کنید. اگر فکر می کنید افرادی که به طور آنلاین مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و زندگی خود را از بین می برند، دشوار است، شما اشتباه می کنید. زندگی که با رمان همراه است، جهنمی است. سختی، خشن و فیزیکی قوی بسیار مهم است. اگر حساس هستید، اشتباه می کنید اگر احساس یا همدلی دارید، اشتباه می کنید. اگر اینگونه باشید، نمیتوانید در آن مدرسه زنده بمانید. این رمان به من حمله کرد رمانها، به طور کلی، به من تاثیر نمی گذارند آنها بیشتر از این نیستند. فقط رمانها به همین دلیل است که برای من بسیار مهم است که من از این رمان تحت تاثیر قرار گرفته ام، زیرا به طور کلی این اتفاق نمی افتد. من شگفت زده بود که چگونه vÃvida استثنایی که در آن توضیح داده شده و یوسا redactó دانشجویان افسری ارتباط با یکدیگر تعمید سگ و ظلم و ستم که بخش اول به این نحیف ضعیف است. اما آنچه مرا شگفت زده می کند impactó از رمان، که من afectó و واقعا ساخته شده خزیدن پوست من (مشاهده اسپویلر) [مرگ، نه قتل، کادت ریکاردو آرانا،The برده بود \" (مخفی کردن اسپویلر)] از لحظه ای که آرانا در رمان معرفی شد، موفق © احساس درک زیادی از همدردی، همدلی و دلسوزی نسبت به او © L. این قلب من را از بین برد که دانشجویان دیگر او را برای این واقعیت ساده که او متفاوت بود تحت درمان قرار دادند. برای این واقعیت که مبارزات را دوست نداشت، او دوست نداشت که دیگران را \"خراش\" کند. او هرگز از خود دفاع نمی کرد، او مجاز به تسلط و پس از آن، دلیل نام مستعار خود را در حال حاضر آشکار است. او تنها برده بود. و این قانون در Leoncio Prado بود؛ غالب می شود یا تحت سلطه قرار می گیرد © به امریکا و خوشحال با ریکاردو بود، Senta تمام exaltations و درد تقریبا به عنوان اگر او دوم پوست © L من بودند آن است. گاهی اوقات او فقط می خواست به او یک آغوش بزرگ بدهد و او را تشویق کند، به او بگوید که همه چیز درست خواهد بود. حالا، آنچه من واقعا تعجب می کنم (Spoiler) [آیا جگوار واقعا برده ای را کشت؟ ابتدا آلبرتو را باور کردم. این خیلی دشوار بود که باور کند، جگوار یک \"جنس ماده\" بود و من اجازه می دادم؛ ریاکار Creó CÃrculo با هدف به لغو سگ sufrÃan خشونت، و در عین حال آن را (گاهی) بدتر نسبت به دیگر افراد دانشجویان بخش اول، زمانی که آنها در نهم به آنها بودند. بنابراین اعتقاد بر این نبود که ال جگوار ریکاردو را کشت. اما بعد شروع کردم به شک و تردید. هنگامی که جگوار به Gamboa اعتراف کرد که او را برای انتقام به قتل رساند، او مرا گیج زد. ¿Fue porquà © سرزنش برای شهرستان ستوان Gamboa با است برای ایجاد، در آلبرتو منتقل شده است، یک مرد جوان تلخ که عدالت برای دوست خود می خواست، و می خواست به مسئولیت صراحت Sentaa برای مرد محترم ترین است که می تواند ادامه با زندگی اش، یا فقط به این دلیل است که او؟ این چیزی است که من هرگز نمی دانم، زیرا ماریو وارگاس للاستا خودش گفته است که روشن نیست. (پنهان کردن اسپویلر)] به طور کلی، من واقعا این رمان را دوست دارم. ماریو وارگاس لوسا پروس زیبا یا فریبنده ای ندارد اما می داند که چگونه به بیدار نگه داشتن، خواننده هیجان زده و از همه مهمتر از همه، به نظر من، در یک رمان. خواننده را بخواهید که بیشتر و بیشتر بخواند. در ابتدا ممکن است مشکل به نگه دارید تا با رمان، به عنوان شخصیت های یوسا همواره در حال تغییر و گاهی اوقات شما خواندن یک پاراگراف است که بعد آرانا که شما خواندن شاعر، از آن آسان ندلو بود © شما اشتباه فکر می کنید که همان است شخصیت اما گفتن داستان های مختلف. و، حتی، من این روش گفتن را دوست داشتم. این اولین رمان است که از Llosa خوانده ام و می خواهم بیشتر بخوانم. من احساس می کنم که این نبوغ نویسنده ی مورد علاقه من در آمریکای لاتین تبدیل خواهد شد، فقط می دانم. متاسفم، مارکز!

مشاهده لینک اصلی
این به سادگی یک شاهکار است

مشاهده لینک اصلی
که در آن یک نویسنده هر که بر روی یک رمان پایان نامه قوی شرط می بندم، تمام بشود به استدلال می کنند با کارتون نمایشی، روزنامه ورزش و بازیافت از خشونت در یک دانشکده نظامی، یک نویسنده از نوبل به عنوان بارگاس یوسا - هنوز در اوایل کار، در این مورد - موفق به حمله به یک کار که مخلوط حساسیت به لمس و ظلم و ستم، تعجب آور برای سبک و طرح لوله شکل نما linguaggio.La خیلی ساده است: در زندگی روزمره از دانشکده نظامی است که توسط یک رویداد آسیب زا زخم. مرگ، تحت شرایط مرموزی، یک دانشجوی دانشکده افسری جوان - طول می کشد که دقیقا در نیمه از رمان - مجموعه در حرکت زنجیره ای از حوادث که تا آخرین نظر می رسد قادر، یا شاید نه، به تضعیف سیستم نظامی کل. در حال حاضر نشان می دهد که دانه های ریز، به عنوان شماتیک درشت، از یک ساختار رمان: یک پارس costruens، که نشان می دهد، از طریق یک توالی از قسمت کوچک، زندگی در کالج، و یک پارس destruens، که در آن سیستم به بحران قرار داده است. اگر بخش عمده ای از مواد روایت به نظر می رسد تنها توالی حوادث و وقایع کوچک ناچیز (از @ غسل تعمید @ دانشجویان به درگیری و جنجال، به مخفیگاه قمار در حمام به پاک کردن با دختران پایین در شهرستان ها)، ماده خوب از شیرینی است که به سرعت جمع آوری و ظلم و ستم در تعادل کامل، انحراف، بی گناهی خشن تر، مشخصه شخصیت های جوان رمان. پیوست Laffettuoso یک دانشجوی دانشکده افسری را به یک سگ، به رغم تمام بشریت، اخلاقی دانشکده افسری دقت وحشتناک ترین از همه، را انتخاب کنید که به تحمل هیچ تقصیر از سفارش خود را به از دست دادن تمامیت آن نیست - برخی از ویژگی هایی که توصیف شخصیت های اصلی ، یک پرتره زنده و متحرک را بازگردانید، نه نسل. پس از آن یک سخن گفتن کار سبک نویسنده، که در سازماندهی یک لایه از ثبت، سبک و دیدگاه، یک چشم انداز های متعدد است که صدف و می خواهد به شدت با یک بافت صاف و مسطح برخورد است. من باید نارضایتی من در این نقطه اعتراف، برای ترجمه است که نه من به نظر می رسید فقط کامل، که فراتر از ترجمه به معنای واقعی و یک شکست برای انطباق اصطلاحات مخصوص یک صنف dellincomprensibile از دانشجویان، وزن پایین صفحه، ساخت به خواندن آن دشوار است (به عنوان اگر lambiguo در حال حاضر به اندازه کافی تمرکز متعدد از روایت) .این اقدام به آرامی، بلع قرص تلخ پس از دیگری، تقریبا مانند یک شکنجه، اما زمانی که شما به پایان رمان است، قبل از آخرین صفحاتی که به نظر می رسد قطع ناگهانی، شما متوجه شما ساخته شده جاده چقدر رشد کردی وجود دارد، nellombra پرتاب از تمام صفحات به نوبه خود، آن قطاری به اندازه یک رمان است که در حال حاضر او گم شده است.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سال های سگ