کتاب سیذارتا

اثر هرمان هسه از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: امیرفریدون گرگانی-نوبل ادبیات

در اثر هیمن هس، احتمالا سیذارتا معروف ترین اثر است. این داستان زمان بودا را در جهان می گیرد، در مورد یک مرد جوان صحبت می کند و خانواده اش را برای یافتن روشنگری می کشد. با وجود ملاقات با بودا، اگرچه این همدم به سانگا پیوست، جوان سیذارتا مصمم به پیروی از مسیرش بود. سرانجام، پس از تجربه شادی و رنج زندگی دنیوی، سیذارتا سیذارتا توسط حقیقت در کنار یک رودخانه روشن شد. او به رودخانه گوش فرا داد و در آن همه اشکال زندگی یافت. او "دهرما" را در رودخانه دیده بود و تمام بشریت را روشن کرد. با سیذارتا خواننده احساس خواندن یک کتاب مهایانا را داشت، اما با ادبیات شعری شاعر و توصیف ظریف یک نویسنده. در این مقاله به بررسی این کار می توانیم بگوییم که حکمت را می توان در بسیاری از موارد در نظر گرفت، بالاترین حقیقت را می توان در معنی مختلف مهارت بیان کرد.


خرید کتاب سیذارتا
جستجوی کتاب سیذارتا در گودریدز

معرفی کتاب سیذارتا از نگاه کاربران
وقتی این مطلب را خوانده ام، هیچ چیز درباره این نویسنده و کتاب نمی دانستم. این طراوت بود که من می توانستم سخنان او را تصمیم بگیرم که چگونه من او را، کارهای او، تصور می کردم. این رمان بود که در سطوح مختلف برای من کار می کرد، تکنیک داستان نویسی ساده بود اما بسیار موثر بود. داستان عاقلانه آن نوشته شده بود: شعر زیبای قدیمی رنگارنگ بود، آن را به من آواز خواند. من توسط ایده های روشنگری، افکار در رمان نقل مکان کرد. من نمی توانم باور کنم که چقدر قدرتمند و مهم است، او فقط با 123 صفحه گفت. این به راحتی بهترین کتابی است که من از دوران مدرنیزه به اصطلاح \"مدرسه\" خوانده ام. اغلب خواندن رمان من صرف وقت فکر کردن در مورد افکار جدی ایده های بسیاری که در رمان نوشتم. این یک رمان بود که قدرت ادبیات عالی را نشان می داد. کتاب های نادر وجود دارد که بیش از کلمات ساده نیستند. این باعث شد من فکر کنم فکر کنم چطوری به نظر من اعتقاد دارم؟ گفت: چیزهای بیشتری برای من از کتابهای بزرگ فلسفه می توانستم. من به شدت با داستان سیذارتا و اعتقاد قوی خود، تراژدی منتقل شد، گرچه من دیگر به ایمان اعتقاد ندارم. در سطح رمان به نظر می رسد مانند آن در مورد زمان عرفانی، سیستم ایمان، بودا، Nirvana و غیره اما یک کتاب در مورد شرایط انسان است که با هر انسان که خواندن را دوست دارد صحبت می کنند. شما نمی توانید بگویید که در مورد بسیاری از کتاب های مدرنیسم اولیه که جالب تر از آن هستند که حالت های جدیدی داشته باشند که کتاب های سرد و عاطفی هستند. شما می توانید حدس بزنید که چقدر سخت است که این رمان را ستایش کنم که می توانم از یک سو تعداد کتابهایی که همیشه بیش از یک رمان برای من تبدیل شده است. کتابهایی که به طرز وحشیانه نوشته شده بودند، به طرز قدرتمندانه آنها را به نحوی تغییر دادند. وقتی که من در مورد این رمان می گویم هیپربول نیست

مشاهده لینک اصلی
انتخاب سیذارتا او را در سفر به روان درونی هدایت می کند. سیذارتا برای هر تجربیاتی است که به او بینش خود را اضافه می کند. رویکرد او به دستیابی به روشنگری متفاوت است از یک افراط و تفریط به دیگری، از کل خود محروم تا تکمیل کامل اراده به خواسته های انسانی. در حالی که رویکرد او برای دستیابی به روشنگری در مراحل مختلف زندگی او متفاوت است، یک چیز ثابت باقی می ماند: سید هارته می خواهد خود را به رسمیت بشناسد. سیذارتا تصمیم خود را به سنگی که در آب افتاده است، مقایسه می کند. این همان است که سید هارته هدف، یک هدف دارد. سیذارتا هیچ کاری نمی کند؛ او منتظر می ماند، او فکر می کند، او افسوس، اما او از طریق امور جهان مانند سنگ از طریق آب می رود، بدون انجام هر کاری، بدون خود غرق شدن؛ او کشیده شده و اجازه می دهد تا خود را به سقوط. او توسط هدف خود کشیده شده است، زیرا او اجازه نمی دهد هیچ چیزی وارد ذهن او شود که با هدف خود مخالفت می کند. \"این مظهر سیذارتا است. جستجوی او برای معنا هیچ مانعی ندارد. و در حالی که روند سید هارتها در مراحل مختلف فرایندش تغییر می کند، انتخاب های او تحت تاثیر هیچ چیزی نیست که او را از هدف نهایی خود دور کند. این چیزی است که سیذارتا را از بقیه جدا می کند. در جست وجوی او، موفقیت در این دوره معتبر را نشان می دهد: \"بیشتر مردم، Kamala، مانند یک برگ سقوط هستند که رانده شده و چرخانده می شوند، لرزان می شوند و به زمین می افتند. اما بعضی دیگر مانند ستاره ها هستند که مسیری را تعریف می کنند: هیچ باد به آنها نمی رسد، آنها در مسیر هدایت و مسیر خود را در خود دارند. استنتاج سیذارتا در هر جنبه ای از این رمان است. این که آیا اعتقاد او به پدرش در کسب مجوز برای پیوستن به سامان ها، جسارت او به Gotama نشان می دهد یا اعتقاد او با Kamala در به دست آوردن تجربیات دنیوی، نشان می دهد سیذارتا استقامت لازم برای جستجوی عمیق در خود است. با این حال، در پایان، سیذارتا متوجه می شود که این هدف انضباطی نیست که او روشنگری را به ارمغان بیاورد، بلکه از تمام یادگیری ها و پیش پیشاهایی گذشته بیرون می آید. دانش حکمت را نادیده گرفت. در نهایت او می آموزد که حکمت تنها در داخل یافت می شود. â € œWisdom غیر قابل تعویض است. عقلانی که یک انسان عاقل تلاش می کند ارتباط برقرار کند همیشه صدای فریب دانش را می توان درک کرد، اما نه عقل. می توان آن را پیدا کرد، زندگی می کند، توسط آن تقویت می شود، از طریق آن شگفتی ها می کند، اما نمی تواند ارتباط برقرار کند و آن را تدریس کند. سید خارطا از طریق بسیاری از مراحل زندگی خود، با برهمین آموخته، معشوقه سامانا، تجار حریص ، و در نهایت فریممن روشنفکر. آیا سیذارتا امکان دستیابی به روشنگری بدون گذراندن این مراحل متعدد بود؟ من چنین اعتقادی ندارم. آنچه که سیذارتا برای روشن شدن به وجود آورد، این بود که او هرگز اجازه نداشت خودش را فتح کند. تلاش او برای خودآزاری انجام شد، زیرا او بر اساس حکمت انتخاب های قبلی ساخته شده بود. اگرچه ممکن است گام بعدی ممکن است به نظر برسد، سیذارتا در جستجوی خود ثابت بود. سیذارتا بینش را نسبت به تمایلات ذاتی خود به بهبود خود ارائه می دهد. من کاملا از این کتاب لذت بردم. این به من درک عمیق تر به تمایلات شخصی خود از تفکر را به من داده است. من به هر یک از شخصیت ها، هر دو نقص و نقاط قوت خود را مرتبط بود. گاویندا در خود من، تمایل طبیعی من به دنبال عقل را از طریق مطالعه تجربیات دیگر و دانش آنها به دست آورده است. سیذارتا جوان به من نشان می دهد تمایل به دانستن در هزینه زندگی و عشق است. بازرگان نگرانی من در داشتن آنچه که من اکنون میخواهم. و در حالی که بعضی از دستورالعمل های این کتاب با باورهای شخصی من مقابله می کنند، من معتقد هستم که اصول اساسی از طریق تجربیات سید خارطا تدریس می شود و برای من همیشه درک من از خود و محیط اطراف را تغییر خواهد داد.

مشاهده لینک اصلی
ام .. @ @ @ مرعوب و توسط Amang که این کتاب را (با عرض پوزش، اول dilibas sempet AMA هری پاتر 7، من خودم) را تکمیل کرده اند برانگیخت @. در ابتدا تنها به عنوانmark به خواندن @ فقط به خاطر زمان برای دیدن این کتاب در فروشگاه و امیدواریم که شاید روزی آن را بخوانید. اما یک Amang نیز در همان روزmark را به عنوان به عنوان خوانده شده @ در این کتاب، در نهایت مذاکره، چانه زنی (emangnya تجاری) و توافق کردند به خواندن آن با هم (تماس ما دوباره رفتن به فروشگاه برای خرید کتاب خود: D) در ابتدا من فکر این کتاب به داستان داستان بودا می گوید، خوب، من اشتباه کردم! این کتاب داستان یک برهمایی خوش تیپ به نام سیذارتا که اتفاق افتاده زندگی می کنند یک دوره را با Gotama، بودا می گوید. سیذارتا ناامید کننده پدرش زمانی که او در مورد پیدا کردن و پیدا کردن عقل و دانش و معنای زندگی جدید اصرار ضروری است. همراه با دوست خود گوویندا panjangnya.Jujur Siddharta آغاز شده سفر، من کمی دست کم گرفته @ @ کتاب هستم، احتمالا به خاطر من به ندرت یک کتاب با موضوع از کشف خود به عنوان خوانده شده و در نظر گرفتن این کتاب را به سرعت بلعیده شود. من بلافاصله ضربه زدن به سنگ و پیدا کردن آن دشوار به درک آنچه که توسط هسه از طریق سیذارتا به من در نظر گرفته شده، به علاوه من در ابتدا از @ کمی با استکبار از یک سیذارتا این آشفته @. این کتاب شروع به قرعه کشی زمانی که سیذارتا با گوویندا جدا که تصمیم گرفت به دنبال آموزه های بودا به عنوان سیذارتا تصمیم به دنبال حقیقت و روشنگری با آموختن از یک زن روسپی زیبا، کامالا و همچنین یادگیری از یک تاجر Kamaswami به مطالعه با Vasudewa، ساده قایق بکسل . چیزی که من می توانم یک درس از یک سفر سیذارتا را در مورد یک کلمه است که گفت: @ عقل @. فرد ممکن است قادر به یادگیری هر علمی از هرکسی باشد؛ اما نه به معنای عقلانیت. دانش می تواند بیان شود، اما نه برای خرد. عقل او با تجربه سفر / زندگی و زمان خودش تشکیل می شود (لزوما). حکمت چیزی است که باید شیرجه و نیابتا است، یا شما به آن یادگیری راه آسان و یا (معمولا) راه سخت است. @ نه، من به شما می گویم آنچه را که پیدا کردم. دانش می تواند ارتباط برقرار شود، اما نه عقل. در واقع می توان آن را پیدا کنید، زندگی می کنند آن، توسط آن غنی شده، انجام شگفتی از طریق آن، اما کسی نمی تواند berkomunikasi و آموزش آن. @ و معنای خود جستجو، این چیزی است که سیذارتا به گوویندا. @ وقتی کسی به دنبال دارد، @ گفت سیذارتا به راحتی اتفاق می افتد، او تنها چیزی را می بیند که او می خواهد. که او قادر به پیدا کردن هر چیزی، قادر به جذب هر چیزی، از آنجا که او تنها تفکر از کاری که به دنبال دارد، چرا که او تا به یک هدف، از آنجا که او با وسواس به هدف خود است. به دنبال دستیابی به هدف؛ اما پیدا کردن به معنی: آزاد بودن، پذیرش، عدم هدف. شما، ای شایسته، شاید در واقع یک سالک، برای در تلاش به سمت هدف خود، شما نه بسیاری از چیزهایی که در زیر بینی خود را ببینید. @

مشاهده لینک اصلی
وقتی این کتاب را شروع کردم، من تحت تأثیر قرار گرفتم که این کتاب بر اساس زندگی شاهزاده کاپیلواستو، سیذارتا، که بعدها به عنوان گوتام بودا شناخته شد، بنیانگذار بودیسم بود که منجر به آن شد می خواست کتاب را بخواند همچنین یکی از آموزگاران دبیرستانی من به طور مکرر یادآور شدم که چگونه نسل امروز باید کتاب هایی مانند سید هارته را برای خوب بودنشان، خانواده های خوب، ملت های خوب، سیارات خوب، و غیره بخوانند. و غیره .. او شخصا اهدا می شود هرمان هسه با یک جعبه کوکی های دست ساز معروف خود برای این کتاب امروز آنجا بوده است. اکنون تنها پس از چند صفحه آموختم که اشتباه کردم. من واقعا نتوانستم خلاصه ای را بخوانم، می بینید. اکنون تصور می کردم این کتاب بر اساس زندگی انسان است که همچنین سید هارته می خواهد که عقل دارد و در سن نوجوانی خویش است، خانواده اش را ترک می کند و در سفر روحانی خود برای رسیدن به معانی و معانی به درس های زندگی می پردازد . او به دنبال صلح، حکمت، هدف از وجود در زندگی است. این کتاب داستان کمتر از 200 صفحه است و در عین حال تمایل دارد تاثیری را که 500+ صفحه کتاب موفق به انجام آن می کند داشته باشد. یکی از آن چند کتاب است که به طرز فکری غنی است و دشوار است که آنها را بدون تکمیل کردن به پایان برسانند. بله، من این کتاب را کاملا دوست داشتم. اولین بار که من از هرمان Hesses خواندن کار می کند. و من، اگر نه هیجان، برای تحت تاثیر قرار گرفته است. نوشتن او روشن است اما هنوز هم جرقه زده است. سیذارتا دارای کالیبر است تا جاذبه های خاصی را برای یک زندگی به وجود آورد. این شما را با مثبت میاندازد که از بین میرود. این برای کسی است که خواندن را در زمینه های معنوی و فلسفی ترجیح می دهد. دیگران به راحتی آن را دوست ندارند. در حالیکه پروژهای کوتاه روشنگر هستند، تعدادی از استنزهایی وجود دارند که تفکر شما را تحت تأثیر قرار می دهند و به شما کمک می کنند حقیقت را برای خودتان ببینید. این یکی از دلایلی است که این کتاب یکی از بهترین نوع آن است. به عنوان مثال، @ Soft قوی تر از سخت است، آب قوی تر از سنگ است، عشق قوی تر از نیروی. @ و آنچه که ما تقریبا این روزها را پیدا نمی کنید، به درستی توسط هرمان هسه در این خطوط، سعید سیذارتا، @ و همچنین از شما تشکر می کنم برای این Vasudeva، برای گوش دادن به من خیلی خوب است. این افراد نادر هستند که می دانند گوش می دهند و من هیچ کس را نمی دانستم که آن را می دانست و شما هم همینطور. @ آنچه در حافظه باقی می ماند، درس های حکمت است، سیذارتا و فریمن از رودخانه یاد می گیرند. اگر چه من به شدت به این کتاب احترام میورزم و دوست دارم، من چهار ستاره را رتبه بندی میکنم، زیرا واقعا نمیخواهم این کتاب به پایان برسد، و نه به زودی. من آرزو می کنم فصل دیگری برای آن داشته باشم. من آن را به همان اندازه برای همه کسانی که انجام می دهند و یا که ترجیح می دهند خواندن کارهای مبتنی بر معنویت توصیه نمی شود. این شما قطعا باید بخوانید.

مشاهده لینک اصلی
فرانک و من یک شب مکالمه داشتیم که در آن ما در مورد یکی از مباحث معمول ما بحث کردیم: مذهب / معنویت ... هرچند دیگر موارد مورد علاقه من (هنر، فیلم، غذا، کتابها، مشکلات مالی، نگرانی های حرفه ای، ، جغرافیا، آب و هوای بد، مشکلات خانوادگی، موسیقی، فوتبال، دوستان و گربه های مورد علاقه ما) احتمالا نیز مورد بحث قرار گرفتند ... اما ما هر دو ابراز نگرانی خود را از بی تجربگی و اینکه چگونه هرگز نمی خواهیم @ wisdom @ از کسی کسی که کمی کمی زندگی کرده بود. به طور خاص، فرانک در مورد سالهای تحصیلات کاتولیک سخن می گفت، در مقایسه با جامعه ای اسقفی همجنسگرا، ما با گذشت زمان بیشتر وقت خود را صرف کردیم. به هر حال، او گفت: \"تا زمانی که شما یک روحانی دارید که رابطه جنسی ندارد، آنها به شما روایت هایی از سرکوب جنسی می دهند. @ من حدس می زنم که آنچه که او گفت، یک نقطه واضح است، اما واقعا با جایی که من در حال حاضر در فکر من است و اعتقاد و همچنین رجوع به این کتاب، سیذارتا. من تقریبا به دنبال جویندگان جدید طبیعت هستم، بنابراین نمی خواهم از تجربیات فرار کنم ... اما بیشتر به سمت آن می روم. و ایوان اغلب زمانی دشوار بود که احترام کسانی را که فقط از تجربه تجربه می کردند به دیگران بگویند که چگونه زندگی می کنند (زمانی که خودشان به زندگی و جسد باز نمی گردند، زیبایی یا زشتی یک مکان یا فرد یا غذای خاص ... و همه این چیزهای دیگر کثیف وجود). وقتی به آن رسیدگی می شود، اعتقاد دارم که حکمت و حتی تقدس به وسیله تجربه و نه جدایی می آید، که همان چیزی است که من از این کتاب می خوانم. من نقل قول زیر را خیلی دوست دارم آن را نزدیک پایان کتاب است. زمانی که بودا مشهور در مورد جهان آموزش داده شد، او مجبور شد آن را به Samsara و Nirvana تقسیم، به توهم و حقیقت، به رنج و نجات. دیگر نمیتواند در غیر این صورت، روش دیگری برای کسانی که تدریس می کنند وجود ندارد. اما جهان خود، بودن و در اطراف ما، هرگز یک طرفه نیست. هرگز یک مرد یا یک عمل کاملا سامسارا یا کاملا Nirvana نیست؛ هرگز یک مرد به طور کامل یک مقدس یا گناهکار نیست. این تنها به نظر می رسد زیرا ما از این توهم رنج می بریم که زمان چیزی واقعی است. زمان واقعی نیست. و اگر زمان واقعی نیست، خط تقسیم بین این جهان و ابد، بین رنج و سعادت، بین خیر و شر، هم یک توهم است. همچنین، من رتبه بندی این کتاب را از 4 ستاره به 5 تغییر دادم چون اولین بار بود که من آن را 18 سال پیش خواندم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سیذارتا