کتاب ضیافت

اثر افلاطون از انتشارات جامی(مصدق) - مترجم: محمدابراهیم امینی فرد-نوبل ادبیات

سخن در خصوص عشق


خرید کتاب ضیافت
جستجوی کتاب ضیافت در گودریدز

معرفی کتاب ضیافت از نگاه کاربران
چند وقت پيش در جواب دوستم كه مى گفت دلم ميخواد عاشق بشم گفتم من اصلن نميدونم عشق چى هست ! نميدونستم كمتر از يه ماه بعد چشمم به يه همچين كتابى ميخوره و دو ساعته مى خونمش و حرفمو پس ميگيرم ..
چه كتابى ، چه توصيفاتى .. حَض كامل و ديگر هيچ .

مشاهده لینک اصلی
بعد از خوندن كتاب بديو،به خاطر اشاره اى كه به اين كتاب در آن شده بود،درصدد خواندنش بر آمدم و البته چيزى نبود كه انتظارش را مى كشيدم.

آگاتون شاعر جوان و برجسته،ميهمانى اى برپا كرده و جمعى از خردمندان و برجستگان را گردهم آورده است.آنها بعد از باده گسارى تصميم ميگيرند به نوبت در باب عشق سخنرانى كنند.

ابتدا فايدوروس زبان به سخن مى گشايد و كمى از اروس،خداى عشق مى گويد و ستايشش مى كند.سپس به مدح عشق ميپردازد و از قدرت آن در اتحاد مردم مى گويد و سپس با ذكر مثال هايى بيان مى كند كه افراد عاشق،نزد خدايان از منزلت خاصى برخوردارند.

سپس نوبت پائوسانياس مى شود.او نيز به ستايش عشق ادامه مى دهد اما ابتدا آن را به دو قسم تبديل مى كند.در اساطير يونان،اروس خداى عشق،فرزند افروديت خداى زيباييست.اما دو نسخه از افروديت وجود دارد:يكى فرزند زئوس و ديونه است كه جوانتر است و هوا و هوس هاى جنسى و جذابيت ظاهرى بين زن و مرد را به كار مى بندد و ديگرى فرزند اورانوس(مادر ندارد) كه سالخورده تر است و فقط در حيطه ى عشق مردان به يكديگر عمل مى كند و خردمند و حكيم تر است.پائوسانياس نتيجه مى گيرد كه دو خداى عشق متفاوت نيز دركار است:يكى كه عشق زمينى زن و مرد را پديد مى آورد و مبتذل تر است و دومى كه عشق مرد-مرد را عهده دار است و آسمانى و حكيمانه ست.

نوبت آروكسيماخوس طبيب است.او نيز به دنبال مدحيات،عشق را به علوم و موجودات ديگر بسط مى دهد و مى گويد كه هرگاه دو چيز متضاد براى رسيدن به هماهنگى با يكديگر متحد شوند،عشق پديد مى آيد.

خطابه ى آريستوفانس درنوع خود جالب است.او مى گويد كه در زمان هاى دور،انسان ها علاوه بر مذكر و مؤنث،جنس سومى داشتند كه صاحب ويژگى هاى دو جنس ديگر و به نوعى خنثى بود.انسانها ٤ دست،٤پا،دو سَر و دو آلت تناسلى داشتند و چون سرمنشأ آفرينش آنها اجرام آسمانى بود(مردان از خورشيد،زنان از زمين و جنس خنثى از ماه)بدن هايشان شكلى دايره اى و گِرد داشت.آنها كامل،قدرتمند و مغرور بودند و تصميم به شورش عليه خدايان مى گيرند.زئوس هم براى تنبيه و تضعيف آنها،تصميم مى گيرد كه همه ى انسان ها را از وسط نصف كند!درنتيجه از آن @نيمه شدن@ به بعد،انسان ها مدام به دنبال @نيمه ى گمشده@ ى خود هستند و وقتى پيدايش كنند وجودشان سرشار از عشق و سرمستى مى شود.

بعد نوبت خطابه ى آگاتون است كه باز هم صرفا ستايش و مدح و غزل سرايى ست.

و اما سقراط...او كه گويى از اين ستايش هاى بيهوده كسل شده،اول با روش پرسش و پاسخ خودش،كمى با آگاتون مجادله مى كند و اساس خطابه اش را زير سوال ميبرد؛سپس خودش دست به كار مى شود.او از زن خردمندى به نام گيوتيما،نقل مى كند كه عشق در شب تولد افروديت،از آميزش پروس خداى چاره جويى و پنيا خداى تهى دستى آفريده شد و اينگونه ارتباط تنگاتنگى با زيبايى افروديت پيدا كرد.عشق به خاطر ويژگى مادرش تنگدست است و هميشه خالى از زيباييست،اما به خاطر ويژگى چاره جويى حاصل از پدرش،هميشه به دنبال راهكار است و به هر راهى كه شده به سمت زيبايى حركت مى كند.در حقيقت عشق زيبا نيست اما هميشه در طلب آن است.عشق مى خواهد زيبايى و خوبى را براى @هميشه@ از آن خود كند.پس مى توان نتيجه گرفت كه عشق به دنبال جاودانگى نيز هست و وقتى انسان را موجودى خلاق و آفريننده مى يابد،نهايتا راه چاره را در @آفرينش زيبايى@ مى يابد.به اين دليل است زايش فرزندان و يا خلق آثار هنرى و ادبى...

پس از سقراط،آلكيبيادس-دوست پسر سقراط!- مستِ از باده و شراب،وارد مجلس مى شود و شروع به تمجيد و ستايش سقراط مى كند؛حقيقتا اين بخش،اضافى و فاقد هرگونه فايده ايست.

در نهايت،اگر به دنبال كتاب فلسفى و كاربردى راجع به مقوله ى عشق هستيد،اين كتاب اصلا مناسب نيست.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ضیافت


 کتاب زن وسطی