کتاب عشق سالهای وبا

اثر گابریل گارسیا مارکز از انتشارات آریابان - مترجم: کیومرث پارسای-نوبل ادبیات

برنده جایزه نوبل و نویسنده یک صد ساله، گابریل گارسیا مارکز، یک داستان از عشق نابهنگام است که تمام رقبای خود را در شاهکار خود، عشق در زمان گرسنگی، از بین می برد. اجتناب ناپذیر بود: عطر بادام تلخ همیشه او را به سرنوشت عشق عجیب و غریب یادآوری کرد. پنجاه و یک سال، نه ماه و چهار روز از زمانی که فردینا دازا رونق افکار ناخوشایند فلورنتینویای آرژانتین را تحسین کرد، از آن زمان به بعد ازدواج کرده است و از طرف دکتر جوزلان اوربینو ازدواج کرده است. در طول این نیم قرن، فلورنتینو در آغوش بسیاری از زنان خوش شانسی افتاده است، اما هیچکدام از آن را دوست Fermina ندیده است. با توجه به اینکه عشق ابدی او به سویش است، او برای روزی که می تواند او را دوباره محاکمه کند، زندگی می کند. فلورنتینو هنگامی که شوهر فرمیاس در تلاش برای بازیابی طوطی حیوان خانگی خود را از درخت انبه می گیرد، شانس خود را برای اعلام عشق پایدار خود به رسمیت می شناسد. اما آیا عشق جوان می تواند زندگی جدیدی را در تاریکی زندگی خود پیدا کند؟ مفهوم اصلی Garc؟ مورخز این است که میل جنسی به معنای واقعی کلمه یک بیماری، یک بیماری مشابه با وبا است. فلورنتینو از این رنج می برد، درست همانطور که ممکن است از هر گونه بیماری رنج ببرد. در یک لحظه، او درد جسمی خود را با درد عاشقانه خود درگیر می کند، زمانی که پس از خوردن گل ها به خاطر جذب عطر و بوی فرمیزان، استفراغ می کند. در فصل آخر، اعترافات کاپیتان از طاعون استعاری به عنوان یکی دیگر از تظاهرات این است.


خرید کتاب عشق سالهای وبا
جستجوی کتاب عشق سالهای وبا در گودریدز

معرفی کتاب عشق سالهای وبا از نگاه کاربران
** هشدار اسپویلر ** اول و مهمتر از همه باید اشاره کنم که من از خواندن این کتاب لذت بردم. این به خوبی نوشته شده بود، جالب و اصلی است. با این گفت، من واقعا از داستان لذت بردم. شخصیت ها در مورد عشق، و فلورنتینو آریزا ظاهرا این شاعر بزرگ است که چنین چیزهای فوق العاده ای را در مورد عشق می نویسد، اما همه این کتاب در مورد رابطه جنسی است. صادقانه، احتمالا 65٪ جنسیت، 35٪ برنامه ریزی و توسعه شخصیت. و برخی از آن فقط اشتباه است یک کودک چهارده ساله (یکی از بستگان و بخش او، نه کمتر) با یک مرد 75 ساله؟ ببخشید، اگر چیزی در مورد آن رمانتیک پیدا نکنم، و چرا او بعد از Fermina Daza پرده برداری می کند؟ من می دانم که یک طبیعت طبیعت است، اما من فقط نمی توانم چگونگی زندگی خود را ببینم زیرا شما برای یک زن صبر می کنید که 1) شما هرگز واقعا نمی دانستید یا عاشق شما نیستید، همانطور که او در هنگام ملاقات با کودک بود یک بار به مدت پنج دقیقه و 2) به وضوح هیچ علاقه ای به شما و یا اقدامات شما از آنجایی که او به حواس خود نرسیده است - پنجاه سال پیش. حتی زمانی که آنها نامه ها را عوض می کردند، فقط \"یاه\" بودند، مدرسه خوب بود، @ وno، پدرم / آه من اجازه نمی دادم به بازی بپردازم. حتی حتی فکر کردم عجیب و غریب بود که این عجیب و غریب 20 ساله، پیرمرد خیلی عاشق بچه بود، اما زمانی که او برای خواهر یا برادر 14 ساله اش (یا نسل از هر نوعی) رفت، این برای من بود. از شخصیت Fermina Dazas لذت بردم. او به شدت ناقص بود، اما در چنین شیوه ای انسانی بود. عاشق عزیزان کودکی خود و سرگردان از طریق زندگی واقعا نمی دانید که آیا شما @ happy @ یا @ in love @ همه به نظر بسیار واقعی بود. من حتی او را به خاطر او به خاطر دیدگاه جالبی از سن پیر شدن به انتهای کتاب تقدیم کردم. در کل من فکر کردم که این موضوع کمی تسریع شده است. اما شاید نکته را از دست دادم. شاید شما دوست داشته باشید که از آن لذت ببرید. یا شاید شما فقط باید سالخورده باشید *** 1 / 2Three و نیم ستاره، برای خوب نوشته شده است. امتیازات برای شخصیت های غیر قابل قبول از دست رفته.

مشاهده لینک اصلی
\"او هنوز هم خیلی جوان بود که می دانست حافظه دلها بد را از بین می برد و خوب را بالا می برد و به لطف این کارها می توانیم بار گذشته را تحمل کنیم.\" دیروز، در حالی که از قفسه هایم گذشتم، متوجه شدم من حتی این کتاب را ندیدم! من بدون شک می توانم بگویم که من در این داستان به مانند فلورنتینو آریزا افتخار می کردم که عاشق Fermina Daza بود. همانطور که فلورنتینو، من انتظار دارم که این عشق را در آینده ببینم. او به نظر او بسیار زیبایی و اغوا کننده بود و خیلی متفاوت از افراد عادی بود که نمیتوانست بفهمد که چرا با کلیک کردن پاشنه هایش بر روی سنگ های سنگفرشی هیچ کس ناراحت نیست، چرا که هیچ کس دلش نمی خواهد نسیم از طریق آستین های حجابش تکان می خورد، چرا که همه با حرکات کمربند او، پرواز دستانش، طلای خنده او از بین رفت. او هیچ یک از حرکاتش را از دست نداده بود، نه یکی از نشانه های شخصیت او، اما او به خاطر ترس از نابودی طلسم به او نگریسته بود. «اولا باید درباره ی نوشته های مورس صحبت کنم. از آغاز این داستان، من به سبک او کشیدم. او در لبه شعر، محاسبه می کند در حالی که این کار را انجام می دهد. من عادت به برخی از نقل قول ها بر روی کتاب های من است. من شروع به انجام این کار کردم و متوقف شدم پس از برجسته کردن چند پاراگراف در همان صفحه. نه تنها نوشتنش بلکه کاراکترهایش نیز قانع کننده است. به عنوان مثال، به فلورنتینو نگاه کنید. او اجازه داد که خود را با محکومیت خود محکوم کند که انسانها یکبار و برای همیشه روزی مادرشان به دنیا نمی آیند، اما زندگی آنها بارها و بارها مجبور به زاییدن می کند به خود. فلورنتینو آریزا. مردی با یک عشق واقعی که زندگی اش به دلیل آن متوقف نشده است. او زندگی و لذت بردن از زندگی خود را حفظ کرد، و تمام امور 622 خود را ارزش آن را. پس از پنجاه سال، نه ماه و چهار روز، فرصتی جدید ایجاد می شود. ماورکس شخصیت خود را دوباره به این شانس می دهد که از روح خود درباره احساساتش برای Fermina صحبت کند. «با فلورنتینو آریزا خود را آموخت که او چندین بار بدون آنکه متوجه آن شده باشد، چندین بار تجربه کرده است: این می تواند در عین حال در عین حال در عالم چند نفر باشد، احساس غم و ناراحتی با هرکسی و هرکدام از آنها را خیانت نکنند. تنها در میان جمعیت در اسکله، او خود را در یک فوران خشم گفت: قلب من اتاق های بیشتری از یک فاحشه است. کتاب ضروری برای هر کسی که می خواهد داستان عشق عجیب و غریب با عطر بادام . بسیار توصیه شده!! â € œ از مزایای آن در حال حاضر، در حالی که شما جوان هستند، و همه شما می توانید رنج می برند، زیرا این چیزها تمام زندگی شما تمام نشده است.

مشاهده لینک اصلی
گابریل گارسیا مارکز (متولد 1927) یک ولادیمیر ناباکوف (1979-1899). منظورم این است که عشق در زمان کالبد شکافی (اولین بار در سال 1985 منتشر شد) در همان مسیری که قبلا توسط لولیتا مورد بررسی قرار گرفته بود (اولین بار منتشر شده سی سال پیش از سال 1955) رشته بود. در شاهکار نابوکو، 12 ساله لولیتا با مرد متوسط ​​ساله هومبرت هامبرت سروکار دارد. فلورنتینو آریزا در داستان عشق مارکز، با 14 ساله آمریکایی Vicuna زندگی می کند. با این حال، تمرکز داستان در لولیتا رابطه بین Dolores (a.k.a.، Lolita) و Humbert است. از سوی دیگر، مارکز داستان خود را در مورد ارتباط فلورنتینو آریزا و عشق واقعی زندگی اش متمرکز کرد. فرمینا دازا: از زمانی که آنها در خانه فرمینا ملاقات می کردند، تفکیک آنها برای 51 سال، 9 ماه و 4 روز، تا زمانی که دوباره یکدیگر را ببینند. من پایان را آشکار نخواهم کرد، اما این خیلی هیجان انگیز بود. یکی از بهترین پایان هایی که من برای داستان عشق خواندم. نوشتن بی عیب است. لحظات خسته کننده از اولین تا آخرین صفحه. این مانند صحنه ها زنده هستند و شخصیت های چند بعدی با شما حرکت می کنند. فیلیپین به مدت 300 سال تحت اسپانیا بوده و این واقعیت را توضیح می دهد که اکثر ما نامهای اسپانیایی دارند بنابراین نام شخصیت ها به یاد می آورند. در واقع من یک همکلاسی در دبیرستان داشتم که نام آن فلورنتینو بود و ما آن را «Tinoy» نامیدیم. «آنچه که من در مورد پروژۀ گابریل گارسیا مارکز (این سومینم از او) را دوست دارم، توصیف ساده و بسیار قابل خواندن است صدای حتی اگر خطوط گفتاری بیش از حد وجود نداشته باشد (که ممکن است برخی افراد را از بین ببرد)، صفحاتش به دلیل روش قدرتمند خود برای توضیح چگونگی انجام این کار، زنده و هیجان انگیز است و او این راه را برای ساختن طرح جالب با معرفی واقع گرایانه درگیری ها و انحلال مناسب. با این حال، این برای همه درست مثل لولیتا Nabokovâ € ™ ثانیه از امیلی Bronteâ € ™ S Wuthering Heights نیست. برخی از افرادی که در عشق هستند و احساساتشان بی رحمانه یا سرکوب می شوند، واقعا بد می شود. برای من این راجع به قدرت عشق است (یا در بعضی از افراد وسواس). فقط افرادی هستند که نمیتوانند متوقف شوند و احساس کنند چه کسانی هستند. آنها هر کاری می کنند تا عشق زندگی خود را برآورده کنند. حتی منتظر 51 روز، 9 سال و 4 روز است. حتی با دیدن فرد مرده در یک دختر جوان دیگر که او در سن مرده است. حتی با دوست داشتن روح و یا دختر ارواح که شبیه او بود و با همان نام. هیت کلیف، هامبرت و فلورنتینو آریزا فقط قلبشان را دنبال می کنند. آنها همه به آنچه احساس می کنند حق دارند. آنها را ترک نکنید و با شادی آنها تداخل نداشته باشید. پس از همه، آنها حق دارند که زندگی خود را به نحوی که مناسب باشند، زندگی کنند. این مردان عاشق می شوند و پس چرا نمی توانیم آنها را بگذاریم. همانطور که شعر Desiderata می گوید، اجازه نمی دهیم که در مورد عشق عجیب و غریب باشیم.

مشاهده لینک اصلی
هشدار: آن را spoilers، اما همه به درستی پنهان است. کتابی که باعث خشم من (احساس) از عشق شد. من به عنوان یک داستان عاشقانه دوست داشتنی با شخصیت مردانه الهی فروخته شدم و نه چیزی و نه دیگری را یافتم. خلاصه و بعد از توسعه: این بسیار خوب نوشته شده است، اما از نظر من آنچه نوشته شده، خوب نیست و من را خسته می کند. یک عشق ثابت وجود دارد، بله، بین عناوین ماجراهای عاشقانه موازی و شخصیت کاملا ناهموار شخصیت اصلی رقیق شده است. به نظر می رسد که GarcÃa Márquez او را بیشتر از بخشی که به نظر می رسید \"هدایت\" علاقه مند است. و من تعجب نمی کنم دشوار است که این استدلال را جایگزین کنید زیرا شما هیچ وقت نمی دانید کجا اسپویلر است، زمانی که سعی می کنم آن را بگویم. در واقع، داستان از Fermina Daza و Florentino Ariza، دو نفر که در جوانانشان ملاقات کرده و دوست یکدیگر را دوست داشتند، صحبت می کنند اما به دلایلی خاص نمی توانند زندگی را به اشتراک بگذارند. همانطور که در ابتدای رمان دیده می شود، Fermina به پایان رسید تا ازدواج با دکتر Juvenal Urbino، در حالی که Florentino ترجیح داد هرگز خود را مرتکب، حفظ وفاداری ابدی (یا وسواس)، تا زمانی که او این فرصت را به آنچه که او می خواست . من با خوب شروع کردم. گارسیا مارکز خوب می نویسد، من در مورد آن شکی ندارم. این دنیای خود را تشکیل می دهد که با زمان متفاوت از ما، بدون رعایت خطری کار می کند. من کمی ناامید شده توسط euphemisms و تناسب socarrón راوی، به ویژه هنگامی که آن را به مسائل حساس است که من بعد از آن نظر، اما من دستیابی به از آن لذت ببرید به همان اندازه. من به توانایی رسیدگی به تعدد داستان هایی که متعلق به شخصیت های ثانویه هستند تحسین می کنم، هرچند گاهی اوقات آنها هیچ مشکلی برای طرح ندارند. این یک منبع خوب برای ادامه دادن دادن طناب به دایره و ویژگیهایی است که به خوبی به رئالیسم جادویی رفته است. با وجود تجربه کمی که با آن ژانر داشته ام، فکر می کنم این کتاب جادویی کمتر از یک صد سال تنهایی است، اما این یک انتقاد نیست، این فقط جزئیاتی است که می خواهم اشاره کنم. شاید کمی عجیب بود که اختلال در واقعیت های غیرممکن. اما رسما، رمان بی عیب و نقص است. آخرین سی صفحه با حساسیت بسیار زیبا و چند حقیقت برخوردار است. من همچنین بر ساخت شخصیت های زن تأکید می کنم، گرچه من آن را ستایش نمی کنم، زیرا جزئیات تاریک آن است. Fermina Daza در رأس زن قرار دارد که به ندرت از زمان و از دست دادن آن چه چیزی برای او آرزویش کرده است، بدون اینکه بسیار ناز کند. این یک شخصیت بسیار قوی است و در بعضی اوقات از اینکه فلورنتینو واقعا دوست داشت فلورنتینو را دوست داشته باشد و یا فقط به چابکشی پاسخ دهد، متوقف می شود (معمولا اتفاق می افتد). وقتی او در وسط داستان است، او فقط در مورد زندگی ازدواجش صحبت می کند و خیلی خوب نشان می دهد که قبل از اینکه زنان نمی توانند زندگی عمومی داشته باشند. من نمی فهمم که گارسا مارکز نمی توانست کاری را برای او انجام دهد اما این قابل فهم بود. (مشاهده اسپویلر) [و همچنین آن قابل فهم بود، پس از آن که او پس از خیانت شوهرش به خانه بازگشت. (پنهان کردن اسپویلر)] نمی دانم اگر شخصیت مورد علاقه ی دیگرم را داشته باشم (در حقیقت، من طرفدار هرکسی هستم که زمان را برای فلورنتینو داده ام)، به خصوص به این دلیل که زنان که برای چیزی چیزی شگفت زده شده اند، مانند هوش ، آنها خود را برای یک مرد خراب می کنند. حتی حقیقتا به نظر می رسد. (نمایش اسپویلر) [Fermina از مدرسه برای نوشتن نامه های عشق در کلاس بیرون رانده می شود و آمریکا برای همه چیز سرزنش می شود. زباله در یک صد ساله ... | چیزی شبیه اتفاق می افتد، بدون قصد غلبه بر چیزی. (پنهان کردن اسپویلر)] به نظر می رسد که در آن محل همه به نظر می رسد \"همسر\" و یا روسپی ها، که در این رمان بسیار متواضع است که من فکر می کنم که گارسیا مارکز به لحاظ ذهنی افتخار. چند شخصیت مرد وجود دارد و این دلیل است. این رمان تکثیر شخصیت هایی است که می بایست حفظ و مرتبط شوند، بلکه به شایع ترین شکل ها متکی هستند. آنها عاشق (فلورنتینو)، شوهر (Urbino)، پسر عاشق (لئو XII) و پدر عاشق (لورنزو دازا)، در میان دیگر شخصیت های کوچک است. متأسفم که مقدار آن چنان کاهش یافته است، به ویژه از آنجایی که شمار اکثریت زن به معنای نه یک ژست اشعه ایکس نیست و نه ادعای اهمیت آن. و مردان نیز بسته بندی شده اند، زیرا تنها جنبه گناهکار و استالکر نشان داده شده است، اما هرگز پیچیده نشده است. بنابراین من در آن طرف نا امید شده ام. فلورنتینو نمونه ای از مردی در عشق نیست. به نقطه: آن هم یک مرد نیست. Florentino یک مرد است، نوع قهرمانان شهر و سگ ها، اگر بخواهید. (مشاهده اسپویلر) [فلورنتینو یک قاتل، یک مهاجم و یک pedophile است، پنهان در عذاب است که راوی است وانمود می کند برای او احساس. (پنهان کردن اسپویلر)] بدترین چیز این است که این عشق بیش از حد که ظاهرا احساس می کند، همچنان ادامه دارد و باعث می شود که آن را غم انگیز، تلاش می کند تا قهرمانان عاشقانه را که قبلا می شناسم تقلید کنم. صادقانه، فلورنتینو حتی نمی کند ...

مشاهده لینک اصلی
پایان 19 و آغاز قرن 20 POA، کارائیب، خورشید، وبا، یک زن و دو مرد و یک طوطی گرم هدف اصلی از این Markes عشق، اما بالاتر از همه životne، داستان قهرمانان e.Markesovi عنوان با توجه به یک قانون نانوشته زنده عمر طولانی پر از ماجراهای، اما هنوز هم یک زندگی پر از غم و اندوه و حزن و افسردگی را برای فرصت های از دست رفته از mladosti.Pisan سبک فوق العاده maÅ¡tovitim، به عنوان تنها Markes به جنگل ها، به خصوص در بخش اول، این رمان به ما به ارمغان می آورد نه تنها روح کارائیب، در حال حاضر و بوی، طعم و رنگ این بهشت ​​زمین. و با این حال با وجود این همه زیبایی، به عنوان انگیزه اصلی غالب ناپایداری زندگی و پیری به عنوان بخشی چرخه neizbežni životnog، شکایت به خاطره ها، و بوی سن و neizbežni smrtnosti.Moram اعتراف کنم که من، به عنوان ندرت قبل، مقابله با قرارداد با در وضعیتی که شخصیت یک فرد ادبی من را دوست ندارد، و من در خواندن بسیار زنده هستم. Fermina DASA یکی umiÅ¡ljena، uobražena، زن خیره و شک و تردید است، یک FLORENTIN تضعیف ‡، محروم از شجاعت مرد پایه و nesiguranosti کامل؛ و دوباره با هیجان من مسیر زندگی ام را دنبال کردم. قطعا یک خواندن خوب انجام می دهد.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب عشق سالهای وبا


 کتاب زن وسطی