Kazuo Ishiguro در اولین نمایش بسیار متعهد خود، نمایش پالای از هیلز i> داستان داستان "Etsuko"، یک زن ژاپنی که در انگلستان تنها زندگی می کند، زندگی می کند و خودکشی دخترش را به عهده دارد. او در گذشته به عقب رانده شد و تابستان گرم خود را در ناگازاکی پیدا می کرد، زمانی که او و دوستانش در تلاش برای بازگرداندن زندگی خود پس از جنگ بودند. اما پس از آن او به یاد دوست عجیب و غریب خود را با Sachiko - یک زن ثروتمند به ضرب و شتم کاهش می یابد - خاطرات بر روی یک بازیگران مزاحم را.
خرید کتاب منظر پریده رنگ تپه ها
جستجوی کتاب منظر پریده رنگ تپه ها در گودریدز
معرفی کتاب منظر پریده رنگ تپه ها از نگاه کاربران
** spoiler alert **
منظره پریده رنگ تپهها آن طور که ویکیپدیا میگوید اولین اثر کازو ایشیگورو و تصادفاً اولین کاری است که من از او خواندهام. داستان برای من تجربهی روایتی درونی بود که از سطح شخصیت روایت شده است. طوری که انگار راوی داستان و خود را طوری روایت میکند که میخواهد دیده شود. عمدهی داستان به یادآوری خاطرهای دوردست میگذرد و بین آن، زمان حال، سرنخهایی از واقعیت به دست میدهد. رمان با گفتگوی قهرمان داستان (اتسوکو) با دخترش (نیکی)، دربارهی خودکشی دختر بزرگترش آغاز میشود.
بگذارید خلاصهی داستان از را از روی ویکیپدیا نقل کنم. اتسوکو (راوی) که در انگستان زندگی میکند، زمانی پس از خودکشی دختر اولش، دختر دوم (نیکی) به او سری میزند. اتسوکو در این دیدار خاطرات دورانی از زندگیاش را مرور میکند که زن جوانی بود بعد از جنگ جهانی دوم در خرابهی رو به بازسازی ناگازاکی. راوی نقل میکند که از شوهر ژاپنیاش دختری به دنیا آورده است. چند سال بعد هم با مردی انگلیسی آشنا میشود و همراه او و دختر بزرگش (کِیکو) به انگستان مهاجرت میکند. وقتی دختر دوم اتسوکو از مرد انگلیسی بینام به دنیا میآید، اتسوکو میخواهد نامی «مدرن» به او بدهد و شوهرش اصرار دارد که اسم دختر شرقی بشد و سرانجام به توافق میرسند که «نیکی» هم کاملاً انگلیسی است و هم آهنگی ژاپنی دارد.
کیکو در انگلستان رفته رفته منزوی و ضد اجتماعی میشود. اتسوکو میگوید وقتی کیکو بزرگتر شد، در اتاقش را به روی خود میبست و تنها برای بردن غذایش بیرون میآید. سرانجام کار به آنجا میرسد که کیکو خودکشی میکند.
وقتی اتسوکو و نیکی دربارهی کیکو حرف میزنند، بازخوانی خاطرات اتسوکو در ژاپن آغاز میشود. اتسوکو در ژاپن، وقتی حاملهی کیکو بوده، برای چند هفته با زنی به نام ساچیکو دوستی داشته است. ساچیکو دختری داشته به نام ماریکو که روایت اتسوکو او را بسیار منزوی و ضداجتماعی تصویر میکند. ساچیکو خیال داشته دخترش را به همراه سربازی آمریکایی، به نام فرانک، با خود به آمریکا ببرد.
چیزی که بیش از همه برایم در خواندن این اثر عجب بود نوع روایت مزورانهی آن بود. همان طور که گفتم روایت در عین این که ذاتاً درونی است اما در سطح میگذرد. به نظر من برای درک روایت دوگانهی اثر باید حداقل شناخت اندکی از فرهنگ و آداب و رسوم ژاپن داشت. حالت زبان که انگار از حواسپرتی و بیحوصلگی میآید، وقتی اتسوکو به نقل خاطرات میرسد تغییر میکند و انگار به بازخوانی شخصی میپردازد. هر چند همچنان از احساسات انسانی خبری نیست که باید همراه ماجراهای داستان باشند. راوی زن میانسالی ژاپنی است که در حیاط خانهاش در انگستان گوجهفرنگی کاشته و گلدانهایش «یکی دو تا نیستند...»، اما در بیان اتفاقها، مثل وقتی از قتل چند کودک در زمان گذشته حرف میزند، نوعی حالت ساختگی دیده میشود.
از طرف دیگر وقتی اتسوکو از ساچیکو حرف میزند، تصویری که میسازد مرموز و ناشدنی است، به نحوی که گویی با جمعاضداد روبهرو هستیم. رفتار و کردار شخصیت عجیب است و رابطهاش با ماریکو (دخترش) حتی مصور خانوادهی از هم پاشیده هم نیست و میتوان آن را غریبوار توصیف کرد.
از سوی دیگر بیان قهرمان داستان همدردی فراوان با مشکلات ساچیکو، بیزاری از رفتارش با ماریکو و همین طور نوعی بیتفاوتی سرد را با هم دارد. احساساتی که به نظر بیشتر شخصی میرسند. به خصوص برای کسی که تجربهی افسردگی و بازسازی را پشت سر گذاشته باشد. انگار ساچیکو تصویری باشد که ذهن ناخودآگاه اتسوکو از خودش در آن دوران ساخته و به دلیل بیزاریاش آن را از «خود»اش منفک کرده باشد. ساچیکو در انتهای کتاب بچهگربههای ماریکو را جلوی چشم دخترش و اتسوکو غرق میکند و روایت اتسوکو در اینجا گزارشی است بیاحساس از شرح وقایع. به خصوص وقتی اندکی بعد لحن اتسوکو در حرف زدن با دختر ساچیکو غریب میشود. این را کنار این بگذارید که دختر خود اتسوکو هیچ وقت آرام نگرفت و سرانجام در انزوا و گریز خودکشی کرد.
نکتهی دیگر این که به وضوح قاتل کودکان در زمان رخداد خاطرات خود اتسوکو بوده است. نویسنده دو بار به طنابی اشاره میکند که انگار دور مچ پای اتسوکو بسته شده است و یک بار اتسوکو طناب را بین دو دست گرفته و زیر نور ماه به آن نگاه میکند و بعد به ماریکو سلام میکند. در همان صحنهی انتهای کتاب باز هم طنابی دور مچ پای اتسوکو بسته شده است.
اثر میتوانست بیشتر از این بازی را پیچیده کند و حقایقی مثل یکی بودن راوی با روایت در جزجز آن را با حشو روزمره طوری مخفی کند که سرنخها مثل مورچه روی صفحههای کتاب راه نروند.
ترجمهی فارسی جزو کارهای خوب به شمار میرود. هر چند در مواردی به خصوص جایی که پای فرهنگ ژاپن، لحن گفتار و تغییر زبان است، ضعیف عمل شده است. به طور کل زبان ترجمه نزدیک به متن اصلی بوده، همین طور روان و خوشخوان و لذتبخش است. اما جاهایی به وضوح نیاز به شناخت فرهنگ مبداء، زبان فکر داستان و پسزمینه دیده میشود. این امر به خصوص در ترجمهی جملاتی خود را نشان میدهند که در آن اول شخص از خود یا مخاطبش به عنوان سوم شخص حرف میزند. چیزی که در زبان ژاپنی در هر دو لهجهی اصلی مرسوم است. متاسفانه مترجم این امر را در مواردی با تغییر عمدی زاویهی روایی اشتباه گرفته است. به خصوص در صحنهی انتهای کتاب که اتسوکو به وضوح خود وارد خاطره میشود و شخصیت اتسوکو/ساچیکو به یکدیگر همگرا شده و از هم کمترین فاصله را پیدا میکنند و اتسوکو عملاً به ماریکو میگوید: «اگر خوشت نیامد برمیگردید.»؛ که در نسخهی انگلیسی «اگر خوشت نیامد برمیگردیم.» است.
نکتهی دیگر در ترجمه روش برگردان پسوندهای تحبیب/تحقیر ژاپنی است. مترجم پسوندهای «سان»، «چان» و «تان» را همه به «جان» فارسی برگردانده است. به نظر من یکی از خصوصیات کلیدی اثر برندگی تفاوت فرهنگی است که در وهلهی اول باعث شکافت شخصیت اتسوکو شده است، اما با یکنواخت کردن و حذف ارجاعهای ژاپنی در متن فارسی، این خصوصیت از دست رفته است. به خصوص، وقتی این را میتوان فهمید که روایت اتسوکو از ساچیکو را با وجود شخصیتی مثل اوگاتا-سان، پدر شوهر اول اتسوکو، بررسی کنیم که مثل سنگبنا در تمام اثر نقش ثابت و مستحکمی دارد و اتسوکو به دلیل رابطهی خوبش تصویر او را مخدوش نکرده است.
مشاهده لینک اصلی
از زمانی که نویسنده ژاپن را در حدود شش سالگی به انگلستان ترک کرد، از اینکه آیا دیدگاههایش واقعا ژاپن را نشان داده است، تعجب کرد. موضوع رمان یک مهاجر ژاپنی به انگلستان داشت. زندگی او پس از آن توسط بمب اتمی در ناگازاکی و در حال حاضر با خودکشی اخیر دخترش بزرگتر شده است. تنظیمات بین این دو مکان، حافظه تابستان در ناگازاکی در طول بازسازی آن و زمان کنونی در خانه کشور انگلستان در طی بازدید دختران جوانش، تغییر می کند. شخصیت های بسیاری دیگر در شرایط و روابط مختلف وجود دارد، نشان می دهد که چگونه آداب و رسوم قبل و بعد از بمب گذاری و نشان دادن تا چه حد شخصیت سازگار با شرایط. اگر چه پس زمینه بمب گذاری و خطرات خیره کننده ای که بر وقایع اتفاق می افتد، طلسم عجیب و غریب را به تصویر می کشد، داستان در نهایت مبارزه برای بقا را با شیوه های جدیدی برای به دست آوردن زندگی، در ترک راه های قدیمی و استفاده از آزادی های جدید، برجسته می کند. بیشتر شگفت انگیز ماندگاری مداوم در میان شخصیت های عقاید مختلف بود. یک گزینه وجود دارد، گرفته شده یا نادیده گرفته شده، به صحبت در مورد انتخاب و نظرات خود را. کمی از سفرنامه رمان را به پایان می رساند. Etsuko بازديدكنندگان خود را به مارتين آناسا و پارك صلح توصيف كرد. یکی دیگر از توصیف زیبای طبیعت، حوزه های انگلیسی و باغ های اطراف خانه اش بود.
مشاهده لینک اصلی
تند و تیز، گاه به گاه قلب. حساسیت نوئلها در محدوده رمانها، اولین کتاب منتشر شده Ishiguros، یک سنگ کوچک است، یک مجموعه زیبا از لحظات. در واقع، یک درهم آمیختن تصورات و حافظه، روایت در A Pale View Of Hills در میان ژاپن پس از جنگ هسته ای و انگلیس پس از جنگ سبز، پر از تنگدستی است. اما به آرامی و بدون سرمایه-D درام. Ishiguro آن را کسب و کار از گفتن او را به مبهم و یا منعطف پیشرفت های روایت اصلی، و آگاهی خواننده را در تصورات، سطوح و بحث کوچک لحظه ای و یا زودگذر نگه دارید. به این ترتیب، اهمیت چیزهای بزرگتر احساس می شود، گفت و گو نکرد. به رغم اصول عمدتا ژاپنی، این واقعا یک شیوه انگلیسی است که انتقال ضعف عاطفی در زندگی شخصیت ها را میسر می کند. کانت عملا بدون در نظر گرفتن اینکه یک کار بسیار مهم است، عمیق تر می شود - شیوه گفتن اینجا با توجه به قوس داستان، با دایره دوگانه می شود، و به نظر می رسد که چراغ ها پایین می آیند و پرده - بی سر و صدا، تقریبا غیرقابل مشاهده - افزایش می یابد. پنج ستاره.
مشاهده لینک اصلی
با Ishiguro آن همیشه نوع از معامله است. چطوری در زمینه اجتماعی جدید چطور می توان شخصیت های سرکوب شده، فرزندانه من را به کار گرفت و سپس داستان های عمیق تر و نگران کننده ای را از طریق ارتباطات خود با داستان های بی نظیر بی پروا به تصویر کشید؟ من می دانم: butlers انگلیسی من می دانم: خانم های قدیمی ژاپنی! این ممکن است مانند یک انتقاد شبیه باشد، اما این کاملا نیست. من عاشق این ترفند هستم من فکر می کنم همه چیز را در حال حاضر بخوانم (تنها دلیل آن این است که من آن را کنار گذاشته ام، زیرا در پشت کتاب آن را ترسناک می دانم). من به هنرمند جهان شناور مراجعه کردم که در بسیاری از موارد در پست قرار دارد جنگ ژاپن تم های مشابه (من اختلاف نظرهایی را بین شخصیت های شخصی ژاپنی برای احترام به بزرگان و نیاز ملی برای کنار گذاشتن نسلی که منجر به جنگ بسیار شگفت زده شدم پیدا می کنم.) و همانطور که همیشه در آنجا وجود دارد، فوق العاده ساخته شده است. من عاشق Kazuo Ishiguro هستم
مشاهده لینک اصلی
ایشی گورو یکی از آن نویسندگانی که TENAA در من به فهرست کارهای پس از دیده چند تا از فیلم هایی بر اساس رمان های او بود و تصمیم به من آغاز با اولین اثر منتشر شده او که TENAA انتظار طولانی بعد از دیدن ماریا Alcaide با propósitos خواندن آسیا اخلاق این نویسنده که می توان گفت به حداقل نویسنده ژاپنی ما می توانیم پیدا داشتن زندگی تمام عمر خود را در انگلستان جالب کار خود را با این رمان می شود که در روایت خود را منعکس این نوع از سرعت ما برای مثال پیدا کردن زمانی که ما در فیلم ژاپنی را ببینید آغاز می شود. من راه او را توصیف ژاپن که در آن پایان جنگ جهانی دوم سنت های باستانی و غربی که شروع به نسل جوان تر در ناکازاکی است که هنوز در تلاش برای غلبه بر شوک مواجه دوست عواقب وحشتناک بمب اتمی. اما او به من چپ تمام نقاط در بازگویی اگر چه این خانم © آگاهانه خود را در بخشی رفع نشده کمی کمتر متقاعد شده است. من هنوز در انتظار خواندن بیشتر آثار بریتانیا هستم.
مشاهده لینک اصلی
قهرمان اصلی Etsuko یک ساکن ژاپنی است که زندگی خود را در انگلستان ادامه می دهد. پس از یک دوره زمانی که دختر بزرگ کیکو خودکشی کرد، دختر دیگر می رود تا نیکی را ببیند. با گذشت زمان Nikukin در کنار Etsuko ایستاده، انتقال شروع می شود و حوادث تکامل می یابند. در پایین، موضوع کتاب فریبنده است. جدی، آقا ایده در کتاب اثرات تغییر اجتماعی من است. هنگامی که ما با اذوکی دوم رفتیم. ما پس از جنگ جهانی دوم خود را در ناگازاکید پیدا کردیم. ژاپن، تحت تاثیر تجارت آمریکایی، به شیوه ای بزرگ است. سنتها در معرض این استثنا هستند. ممکن است برای یک زن ارزشمند باشد که مایل به رای دادن به یک حزب موفق و یا استفاده از دستگاه آشپزی، نه فقط بخشی از رای دادن شوهرش باشد. کسانی که تغییر را پشتیبانی می کنند، به همان اندازه خالی نیستند. در طی این باز، ما شاهد یک ژاپن هستیم که بهبود می یابد. من معتقدم که وضعیت پسا جنگی نویسندۀ یک جمعیت شکست خورده، به خوبی در افسردگی و فضای ناامید به خوبی دیده می شود. بیایید به موضوع مهم دوم برویم مهاجرت Etsuko. این مسئله کنجکاوی و شور و شوق بود. نویسنده، او واقعا من را می برد. من احساس کردم که در بعضی از نقاط فیلم های ترسناک را تماشا کردم. (مشاهده اسپویلر) [حوادث یادآور Etsuko، آن بود بازی حافظه؟ چه اتفاقی برای Saïiko و Marikoya افتاد؟ یا Keiko Marikon خودش بود؟ پس چه اتفاقی برای زن همسر Etsuko افتاد؟ Etsuko پشت قتل پسران بود سوالات با نور اشتباهات مشخص نیست، آنها به خواننده منتقل می شوند. (مخفی کردن اسپویلر)] من فکر می کنم نویسندگان ژاپنی مایل به اضافه کردن رمز و راز به وقایع.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب منظر پریده رنگ تپه ها
خرید کتاب منظر پریده رنگ تپه ها
جستجوی کتاب منظر پریده رنگ تپه ها در گودریدز
بگذارید خلاصهی داستان از را از روی ویکیپدیا نقل کنم. اتسوکو (راوی) که در انگستان زندگی میکند، زمانی پس از خودکشی دختر اولش، دختر دوم (نیکی) به او سری میزند. اتسوکو در این دیدار خاطرات دورانی از زندگیاش را مرور میکند که زن جوانی بود بعد از جنگ جهانی دوم در خرابهی رو به بازسازی ناگازاکی. راوی نقل میکند که از شوهر ژاپنیاش دختری به دنیا آورده است. چند سال بعد هم با مردی انگلیسی آشنا میشود و همراه او و دختر بزرگش (کِیکو) به انگستان مهاجرت میکند. وقتی دختر دوم اتسوکو از مرد انگلیسی بینام به دنیا میآید، اتسوکو میخواهد نامی «مدرن» به او بدهد و شوهرش اصرار دارد که اسم دختر شرقی بشد و سرانجام به توافق میرسند که «نیکی» هم کاملاً انگلیسی است و هم آهنگی ژاپنی دارد.
کیکو در انگلستان رفته رفته منزوی و ضد اجتماعی میشود. اتسوکو میگوید وقتی کیکو بزرگتر شد، در اتاقش را به روی خود میبست و تنها برای بردن غذایش بیرون میآید. سرانجام کار به آنجا میرسد که کیکو خودکشی میکند.
وقتی اتسوکو و نیکی دربارهی کیکو حرف میزنند، بازخوانی خاطرات اتسوکو در ژاپن آغاز میشود. اتسوکو در ژاپن، وقتی حاملهی کیکو بوده، برای چند هفته با زنی به نام ساچیکو دوستی داشته است. ساچیکو دختری داشته به نام ماریکو که روایت اتسوکو او را بسیار منزوی و ضداجتماعی تصویر میکند. ساچیکو خیال داشته دخترش را به همراه سربازی آمریکایی، به نام فرانک، با خود به آمریکا ببرد.
چیزی که بیش از همه برایم در خواندن این اثر عجب بود نوع روایت مزورانهی آن بود. همان طور که گفتم روایت در عین این که ذاتاً درونی است اما در سطح میگذرد. به نظر من برای درک روایت دوگانهی اثر باید حداقل شناخت اندکی از فرهنگ و آداب و رسوم ژاپن داشت. حالت زبان که انگار از حواسپرتی و بیحوصلگی میآید، وقتی اتسوکو به نقل خاطرات میرسد تغییر میکند و انگار به بازخوانی شخصی میپردازد. هر چند همچنان از احساسات انسانی خبری نیست که باید همراه ماجراهای داستان باشند. راوی زن میانسالی ژاپنی است که در حیاط خانهاش در انگستان گوجهفرنگی کاشته و گلدانهایش «یکی دو تا نیستند...»، اما در بیان اتفاقها، مثل وقتی از قتل چند کودک در زمان گذشته حرف میزند، نوعی حالت ساختگی دیده میشود.
از طرف دیگر وقتی اتسوکو از ساچیکو حرف میزند، تصویری که میسازد مرموز و ناشدنی است، به نحوی که گویی با جمعاضداد روبهرو هستیم. رفتار و کردار شخصیت عجیب است و رابطهاش با ماریکو (دخترش) حتی مصور خانوادهی از هم پاشیده هم نیست و میتوان آن را غریبوار توصیف کرد.
از سوی دیگر بیان قهرمان داستان همدردی فراوان با مشکلات ساچیکو، بیزاری از رفتارش با ماریکو و همین طور نوعی بیتفاوتی سرد را با هم دارد. احساساتی که به نظر بیشتر شخصی میرسند. به خصوص برای کسی که تجربهی افسردگی و بازسازی را پشت سر گذاشته باشد. انگار ساچیکو تصویری باشد که ذهن ناخودآگاه اتسوکو از خودش در آن دوران ساخته و به دلیل بیزاریاش آن را از «خود»اش منفک کرده باشد. ساچیکو در انتهای کتاب بچهگربههای ماریکو را جلوی چشم دخترش و اتسوکو غرق میکند و روایت اتسوکو در اینجا گزارشی است بیاحساس از شرح وقایع. به خصوص وقتی اندکی بعد لحن اتسوکو در حرف زدن با دختر ساچیکو غریب میشود. این را کنار این بگذارید که دختر خود اتسوکو هیچ وقت آرام نگرفت و سرانجام در انزوا و گریز خودکشی کرد.
نکتهی دیگر این که به وضوح قاتل کودکان در زمان رخداد خاطرات خود اتسوکو بوده است. نویسنده دو بار به طنابی اشاره میکند که انگار دور مچ پای اتسوکو بسته شده است و یک بار اتسوکو طناب را بین دو دست گرفته و زیر نور ماه به آن نگاه میکند و بعد به ماریکو سلام میکند. در همان صحنهی انتهای کتاب باز هم طنابی دور مچ پای اتسوکو بسته شده است.
اثر میتوانست بیشتر از این بازی را پیچیده کند و حقایقی مثل یکی بودن راوی با روایت در جزجز آن را با حشو روزمره طوری مخفی کند که سرنخها مثل مورچه روی صفحههای کتاب راه نروند.
ترجمهی فارسی جزو کارهای خوب به شمار میرود. هر چند در مواردی به خصوص جایی که پای فرهنگ ژاپن، لحن گفتار و تغییر زبان است، ضعیف عمل شده است. به طور کل زبان ترجمه نزدیک به متن اصلی بوده، همین طور روان و خوشخوان و لذتبخش است. اما جاهایی به وضوح نیاز به شناخت فرهنگ مبداء، زبان فکر داستان و پسزمینه دیده میشود. این امر به خصوص در ترجمهی جملاتی خود را نشان میدهند که در آن اول شخص از خود یا مخاطبش به عنوان سوم شخص حرف میزند. چیزی که در زبان ژاپنی در هر دو لهجهی اصلی مرسوم است. متاسفانه مترجم این امر را در مواردی با تغییر عمدی زاویهی روایی اشتباه گرفته است. به خصوص در صحنهی انتهای کتاب که اتسوکو به وضوح خود وارد خاطره میشود و شخصیت اتسوکو/ساچیکو به یکدیگر همگرا شده و از هم کمترین فاصله را پیدا میکنند و اتسوکو عملاً به ماریکو میگوید: «اگر خوشت نیامد برمیگردید.»؛ که در نسخهی انگلیسی «اگر خوشت نیامد برمیگردیم.» است.
نکتهی دیگر در ترجمه روش برگردان پسوندهای تحبیب/تحقیر ژاپنی است. مترجم پسوندهای «سان»، «چان» و «تان» را همه به «جان» فارسی برگردانده است. به نظر من یکی از خصوصیات کلیدی اثر برندگی تفاوت فرهنگی است که در وهلهی اول باعث شکافت شخصیت اتسوکو شده است، اما با یکنواخت کردن و حذف ارجاعهای ژاپنی در متن فارسی، این خصوصیت از دست رفته است. به خصوص، وقتی این را میتوان فهمید که روایت اتسوکو از ساچیکو را با وجود شخصیتی مثل اوگاتا-سان، پدر شوهر اول اتسوکو، بررسی کنیم که مثل سنگبنا در تمام اثر نقش ثابت و مستحکمی دارد و اتسوکو به دلیل رابطهی خوبش تصویر او را مخدوش نکرده است.
مشاهده لینک اصلی
از زمانی که نویسنده ژاپن را در حدود شش سالگی به انگلستان ترک کرد، از اینکه آیا دیدگاههایش واقعا ژاپن را نشان داده است، تعجب کرد. موضوع رمان یک مهاجر ژاپنی به انگلستان داشت. زندگی او پس از آن توسط بمب اتمی در ناگازاکی و در حال حاضر با خودکشی اخیر دخترش بزرگتر شده است. تنظیمات بین این دو مکان، حافظه تابستان در ناگازاکی در طول بازسازی آن و زمان کنونی در خانه کشور انگلستان در طی بازدید دختران جوانش، تغییر می کند. شخصیت های بسیاری دیگر در شرایط و روابط مختلف وجود دارد، نشان می دهد که چگونه آداب و رسوم قبل و بعد از بمب گذاری و نشان دادن تا چه حد شخصیت سازگار با شرایط. اگر چه پس زمینه بمب گذاری و خطرات خیره کننده ای که بر وقایع اتفاق می افتد، طلسم عجیب و غریب را به تصویر می کشد، داستان در نهایت مبارزه برای بقا را با شیوه های جدیدی برای به دست آوردن زندگی، در ترک راه های قدیمی و استفاده از آزادی های جدید، برجسته می کند. بیشتر شگفت انگیز ماندگاری مداوم در میان شخصیت های عقاید مختلف بود. یک گزینه وجود دارد، گرفته شده یا نادیده گرفته شده، به صحبت در مورد انتخاب و نظرات خود را. کمی از سفرنامه رمان را به پایان می رساند. Etsuko بازديدكنندگان خود را به مارتين آناسا و پارك صلح توصيف كرد. یکی دیگر از توصیف زیبای طبیعت، حوزه های انگلیسی و باغ های اطراف خانه اش بود.
مشاهده لینک اصلی
تند و تیز، گاه به گاه قلب. حساسیت نوئلها در محدوده رمانها، اولین کتاب منتشر شده Ishiguros، یک سنگ کوچک است، یک مجموعه زیبا از لحظات. در واقع، یک درهم آمیختن تصورات و حافظه، روایت در A Pale View Of Hills در میان ژاپن پس از جنگ هسته ای و انگلیس پس از جنگ سبز، پر از تنگدستی است. اما به آرامی و بدون سرمایه-D درام. Ishiguro آن را کسب و کار از گفتن او را به مبهم و یا منعطف پیشرفت های روایت اصلی، و آگاهی خواننده را در تصورات، سطوح و بحث کوچک لحظه ای و یا زودگذر نگه دارید. به این ترتیب، اهمیت چیزهای بزرگتر احساس می شود، گفت و گو نکرد. به رغم اصول عمدتا ژاپنی، این واقعا یک شیوه انگلیسی است که انتقال ضعف عاطفی در زندگی شخصیت ها را میسر می کند. کانت عملا بدون در نظر گرفتن اینکه یک کار بسیار مهم است، عمیق تر می شود - شیوه گفتن اینجا با توجه به قوس داستان، با دایره دوگانه می شود، و به نظر می رسد که چراغ ها پایین می آیند و پرده - بی سر و صدا، تقریبا غیرقابل مشاهده - افزایش می یابد. پنج ستاره.
مشاهده لینک اصلی
با Ishiguro آن همیشه نوع از معامله است. چطوری در زمینه اجتماعی جدید چطور می توان شخصیت های سرکوب شده، فرزندانه من را به کار گرفت و سپس داستان های عمیق تر و نگران کننده ای را از طریق ارتباطات خود با داستان های بی نظیر بی پروا به تصویر کشید؟ من می دانم: butlers انگلیسی من می دانم: خانم های قدیمی ژاپنی! این ممکن است مانند یک انتقاد شبیه باشد، اما این کاملا نیست. من عاشق این ترفند هستم من فکر می کنم همه چیز را در حال حاضر بخوانم (تنها دلیل آن این است که من آن را کنار گذاشته ام، زیرا در پشت کتاب آن را ترسناک می دانم). من به هنرمند جهان شناور مراجعه کردم که در بسیاری از موارد در پست قرار دارد جنگ ژاپن تم های مشابه (من اختلاف نظرهایی را بین شخصیت های شخصی ژاپنی برای احترام به بزرگان و نیاز ملی برای کنار گذاشتن نسلی که منجر به جنگ بسیار شگفت زده شدم پیدا می کنم.) و همانطور که همیشه در آنجا وجود دارد، فوق العاده ساخته شده است. من عاشق Kazuo Ishiguro هستم
مشاهده لینک اصلی
ایشی گورو یکی از آن نویسندگانی که TENAA در من به فهرست کارهای پس از دیده چند تا از فیلم هایی بر اساس رمان های او بود و تصمیم به من آغاز با اولین اثر منتشر شده او که TENAA انتظار طولانی بعد از دیدن ماریا Alcaide با propósitos خواندن آسیا اخلاق این نویسنده که می توان گفت به حداقل نویسنده ژاپنی ما می توانیم پیدا داشتن زندگی تمام عمر خود را در انگلستان جالب کار خود را با این رمان می شود که در روایت خود را منعکس این نوع از سرعت ما برای مثال پیدا کردن زمانی که ما در فیلم ژاپنی را ببینید آغاز می شود. من راه او را توصیف ژاپن که در آن پایان جنگ جهانی دوم سنت های باستانی و غربی که شروع به نسل جوان تر در ناکازاکی است که هنوز در تلاش برای غلبه بر شوک مواجه دوست عواقب وحشتناک بمب اتمی. اما او به من چپ تمام نقاط در بازگویی اگر چه این خانم © آگاهانه خود را در بخشی رفع نشده کمی کمتر متقاعد شده است. من هنوز در انتظار خواندن بیشتر آثار بریتانیا هستم.
مشاهده لینک اصلی
قهرمان اصلی Etsuko یک ساکن ژاپنی است که زندگی خود را در انگلستان ادامه می دهد. پس از یک دوره زمانی که دختر بزرگ کیکو خودکشی کرد، دختر دیگر می رود تا نیکی را ببیند. با گذشت زمان Nikukin در کنار Etsuko ایستاده، انتقال شروع می شود و حوادث تکامل می یابند. در پایین، موضوع کتاب فریبنده است. جدی، آقا ایده در کتاب اثرات تغییر اجتماعی من است. هنگامی که ما با اذوکی دوم رفتیم. ما پس از جنگ جهانی دوم خود را در ناگازاکید پیدا کردیم. ژاپن، تحت تاثیر تجارت آمریکایی، به شیوه ای بزرگ است. سنتها در معرض این استثنا هستند. ممکن است برای یک زن ارزشمند باشد که مایل به رای دادن به یک حزب موفق و یا استفاده از دستگاه آشپزی، نه فقط بخشی از رای دادن شوهرش باشد. کسانی که تغییر را پشتیبانی می کنند، به همان اندازه خالی نیستند. در طی این باز، ما شاهد یک ژاپن هستیم که بهبود می یابد. من معتقدم که وضعیت پسا جنگی نویسندۀ یک جمعیت شکست خورده، به خوبی در افسردگی و فضای ناامید به خوبی دیده می شود. بیایید به موضوع مهم دوم برویم مهاجرت Etsuko. این مسئله کنجکاوی و شور و شوق بود. نویسنده، او واقعا من را می برد. من احساس کردم که در بعضی از نقاط فیلم های ترسناک را تماشا کردم. (مشاهده اسپویلر) [حوادث یادآور Etsuko، آن بود بازی حافظه؟ چه اتفاقی برای Saïiko و Marikoya افتاد؟ یا Keiko Marikon خودش بود؟ پس چه اتفاقی برای زن همسر Etsuko افتاد؟ Etsuko پشت قتل پسران بود سوالات با نور اشتباهات مشخص نیست، آنها به خواننده منتقل می شوند. (مخفی کردن اسپویلر)] من فکر می کنم نویسندگان ژاپنی مایل به اضافه کردن رمز و راز به وقایع.
مشاهده لینک اصلی