کتاب کوه جادو

اثر توماس مان از انتشارات نگاه - مترجم: حسن نکوروح-نوبل ادبیات

کوه جادو [Der Zauberberg] رمانی از توماس مان (1875-1955)، نویسنده آلمانی، که در 1924 انتشار یافت. و در سال 1929 یعنى پنج سال پس از انتشار، جایزه ادبى نوبل را براى نویسنده خود به ارمغان آورد. هانس کاستروپ جوان بورژوازاده‌ای است (مان در اینجا نیز، چنان که در بودنبروکها می‌بینیم، اگر نه به یک مکان هانسایی، دست کم به یک قهرمان ایالت هانسایی بازمی گردد) که برای اقامت چند روزه نزد پسرخاله خود یواخیم می‌رود که در آسایشگاه اووس تحت درمان است. ولی کاستروپ، همین که در معرض فضای مرگ‌آلود آسایشگاه قرار می‌گیرد، احساس می‌کند یا می‌پندارد که خود نیز بیمار است، و هفت سال در آنجا می‌ماند تا زمانی که جنگ جهانی 1914 او را از رؤیا بیرون می‌کشد و با خشونت به میدانهای نبرد می‌برد...


خرید کتاب کوه جادو
جستجوی کتاب کوه جادو در گودریدز

معرفی کتاب کوه جادو از نگاه کاربران
توماس مان، کوه سحر آمیز: @ مرد جوان عادی در مسیر خود از شهر هامبورگ به داووس پلاتز در کانتون گرابویندن بود. این ارتفاع تابستان بود و او قصد دارد تا سه هفته باقی بماند. اینجا ما به هانس Castorp (یکی از شخصیت های مورد علاقه من تمام وقت مورد علاقه) با یک بار از ویژگی های گفتن معرفی شده است. مان ادعا می کند که او یک مرد جوان است (هرچند او به شیوه ای مانند یک پیرمرد رفتار خواهد کرد) و عادی (و ما شاهد خواهیم بود که این احتمالا یک نقص مرگبار در عادت معمولی است). من عمدا حرف دوم را در مورد این واقعیت که زمان تابستان بود را ترک کردم و در عین حال او به یک مکان (داووس) که معمولا در زمستان اتفاق می افتد، می رود. این باعث می شود کمی از رمز و راز که در فصل بعد روشن شده است. جزئیاتی که داوود در یک کانتون خاص داشت، نوعی سبک منس از جمله گاهی اوقات بی فایده است تا اطمینان حاصل شود که عکس او نقاشی است که ممکن است واقع بینانه باشد. این کتاب به طور کلی یکی از جالب ترین هاست که من تا به حال خوانده ام (با Natsume Sosekis من یک گربه هستم (å ¾è¼ © â¯çŒ «ã §ã، ã، \u003c)) و اگر شما هنوز لذت می برید هنوز هم پشیمان نخواهد شد

مشاهده لینک اصلی
این کتاب برای مدت زمان زیادی نشسته، خوانده نشده است. این شهرت مانند اولیس است. این کمک نمی کند که من می دانم افرادی که نیمه راه را به هر دو طرف دادند. اما من جویس را می خوانم، و با این کتاب، یک گروه آن را خواند. بنابراین من آن را بخوانم. و خیلی بیشتر از من دوست داشت که اولیس را دوست داشتم. دو کتاب تقریبا مشابه هستند - \"عظیم، متراکم، شهرت\". من همیشه با اولیس احساس کردم که جویس نشان می دهد که چگونه هوشمندانه و باهوش بود و این احساس را با لذت بردن از رمان متوقف کرد. این مورد در مورد MM نیست. منن هوشمندانه است، اما او گلو را خواننده نمی کند. او هم این ایده را درک می کند، نگران استخوان است. منن بر خلاف سگ من می خواهد استخوان خود را به اشتراک بگذارد و شاید او و خواننده بتوانند با هم همکاری کنند. در بسیاری از موارد، کوه سحر در مورد سرزمین های بی حجاب است. این سرزمین هایی که یک مرد (و معمولا یک مرد) به آن سفر می کند، خود را از دست می دهد، تا زمانی که برگردد و متوجه چند سال گذشت. این نسخه از Rip Van Winkle است. کوه و آسایشگاه که آن را اشغال می کنند نسخه ی مدرن این است، سفر به اسب یا جادو نمی شود - اما با این راه آهن مسافرتی عاشقانه جدید. این یک نورلند است. و مانند خانه Panâ € ™ ثانیه لبه تاریک وجود دارد. بخشی از این، این زمین پری است نه تنها سلامتی کسانی که اقامت دارند، ظاهرا برای بهبودی؛ این جهان دیگر زمان دارد و آن را خراب می کند. این غیر واقعی است، اما جاذبه های آن دارد. احساس خاموش کردن مرگ، عدم نیاز به مقابله با زندگی. و این خطر است که همیشه خطر است. این همیشه احساس می کند که اگر کمی بخوابیم، سوار شدن می کنیم. بیداری، خواننده می داند، بی ادب خواهد بود. خواننده می داند چه چیزی به کوه می آید، جنگی که نقشه اروپا را تغییر می دهد. خواننده پست در سال 1950 حتی بیشتر می داند که جنگ بزرگ که کوه را نیز ویران می کند، منجر به دوم شدن می شود. دو بیداری که مان کاملا از آن آگاه نبودند. دانستن اینکه چگونه مان در آلمان نازی پذیرفته نشد، کتاب را حتی قدرتمندتر می کند. این واقعیت تلخ آینده حتی باعث می شود که خواننده در بعضی اوقات مایل به بی نظیری از کوه باشد. و این نکته است. این حس عجیب و غریب دیگر است که حتی در سبک نیز انعکاس می یابد. گاه خواننده از تراکم ناامید می شود، و پس از آن صفحه روشن می شود، هرچند پنجره گل رز در کلیسای جامع گوتیک روشن می شود و همه زیبایی است. تا ابد می آید اما پس از آن می رود، و همه تکرار می شود. بی اعتنایی سوالات را مطرح می کند. آیا سرنوشت هانس، سرنوشت اروپا یا آلمان، متفاوت بود اگر او پسر عموی خود را ندید؟ کدامیک بدتر از زندگی کردن است، اجازه دادن به گذشته یا دادن آن به کسی که به سادگی پول خود را می خواهد، انجام دهد؟ آیا اصطلاح برای سلامتی تغییر ذهن و یا یک پیشگویی است؟ پاسخ به بالا، به تمام سوالاتی که رمان مطرح و مطرح می کند، مقدس گریل است که مان در سخنرانی او سخن می گوید. گریل که ما همه، مان، خواننده، همه چیز را جستجو می کنیم.

مشاهده لینک اصلی
سال 1912 در داووس سوئیس بود. هانس کاستورپ، 24 ساله، تازه فارغ التحصیل مهندسی، هماکنون به یک آسایشگاه در بالای کوههای سوئیس رفت تا به پسر عموی سلول او یواخیم زیمسن مراجعه کند. هانس فقط قصد داشت تا 3 هفته باقی بماند اما در 7 سالگی باقی ماند. او حتی شاهد مرگ جواهیم بود. دلیل: او با بیماری - سل تماس گرفت. در طول اقامت طولانی خود، مرد جوان، آرمان گرایانه، هنوز fatalistic و clueless جوان تبدیل شده است تقریبا معجزه آسا. افرادی که او ملاقات کرد، اروپاییان تحصیلکرده ثروتمند هستند که می توانند در یک بیمارستان کلاس اول اقامت کنند. به گفته گوگل، آنتی بیوتیک TB تنها در سال 1943 کشف شد و برای اولین بار تحت درمان قرار گرفت و بیمار سالی یک بار درمان شد. این بدان معنی است که وقتی آقای مان، این رمان استثنائی را نوشت، بیماران سل خارج شدند، با توجه به غذای خوب و هوای سالم و امیدوار بودند بدون هیچ دارویی به خوبی بروند. جای تعجب نیست که حتی رئیس جمهور ما، مانوئل ل. کوزون از این بیماری در ساراواک، نیویورک در سال 1944 درگذشت (سالی که آنتی بیوتیک TB برای اولین بار یک بیماری سل را درمان کرد!). این ضخامت (727 صفحه، اما آقای مان، اولین نسخه خود را به عنوان 1400 صفحه توصیف کرد) و رمان 1924 به شدت سزاوار پنج ستاره بود. این خواندن لذت بخش است، بسیار آموزنده است. این یک بحث طولانی در مورد فناوری پیشرفته در اشعه ایکس است که در آن زمان یک ماشین پیچیده کشف شده بود. این نیز بحث مفصل مکالمات مفصل در مورد جنگ جهانی اول (که قرار بود شروع به پایین کوه)، برف، گل ها، اپرا و غیره را پوشش دهد. در جلسه ی خود ساخت کوه سحر، او حتی به خوانندگان توصیه می کند که کتاب را در اولین بار دوست داشتند خواندن آن را دوباره خواند. او می گوید: اکنون چه چیزی می توانم در مورد خود کتاب و بهترین راه برای خواندن آن بگویم؟ من با یک درخواست بسیار متکبرانه شروع می کنم که آن را یک بار اما نه دو بار خوانده شود ... یک اثر هنری نباید یک کار یا تلاش باشد؛ این نباید بر علیه آن ها انجام شود. این به معنای لذت بردن، سرگرم کردن و تحریک کردن است. اگر این تاثیر را روی یک خواننده نداشته باشد، باید آن را پایین بیاورد و به چیز دیگری برگردد ...\nمن شروع به خواندن این کتاب پنج شنبه گذشته کردم، امروز امروز پنجم و متاسفانه آخرین روز است. از آنجایی که چند صفحه اول، من هرگز شک نداشتم که این کتاب را تمام کنم. من به راحتی می توانستم به سبک نوشتن آقای مانس بگویم. رمان هایی که رمان قدیم، تاریخی و کمی فلسفی دارند این طور به نظر می رسند، اما بعضی اوقات من را می شکند، اما این کار را نکرد. ضخامت یک کتاب نباید مردم را بترساند. اگر داستان خوب است، زمان صرف شده برای نگه داشتن آن کتاب برای چند روز یا حتی هفته ها، بهترین روزهای خواندن است که شما برای بسیاری از سالها به یاد می آورید. این قطعا تجربه ای است که من با اولین رمان جادویی توماس مان داشتم: کوه سحر و جادو، بارون، آقای مان! Buddenbrooks، دکتر Faustus و مرگ در ونیز، من به زودی شما را انتخاب کنید ...

مشاهده لینک اصلی
آه مدرنیسم بالا، چه فکری؟ گاهی اوقات شما یک قطعه آزار دهنده ای از گوزن می خواهید که از حافظه فرار کند (هی، د.H. لارنس!) و گاهی اوقات شما چیزی را خیلی عجیب، متراکم، تمثال و خلاقانه درخشان خواهید داشت که نمیتوانم کمک کنم اما پیچیده شده ام. این کتاب آلمانی و واگنر است به عنوان همه جهنم و عالی است. یک شخصیت کامل از شخصیت های عجیب و غریب، نمادین، شخصیت های داستایوفسکی در این تقابل موسیقی تقریبا در یک قلمرو دخالت می کند که قوانین طبیعت به نظر غیر منطقی و متناقض است. چیزی برای رمانتیک ها وجود دارد، چیزی برای سورئالیست ها، و شما برای همیشه لطفا برای خواندن آن را، بنابراین یک هدیه ای است که هدیه را متوقف نمی کند.

مشاهده لینک اصلی
کوه سحر اولین بار در سال 1924 منتشر شد و قهرمان آن شخصیت Everyman از هانس Castorp است، که ویکیپدیا به ما می گوید می تواند به عنوان نماد Mann برای جمهوری Weimer که تنها پنج سال زودتر تشکیل شده است.1924 بود همچنین یک سال زمانی که بدن سیاسی شروع به نشان دادن برخی از نشانه های اولیه بیماری، از نیروهای تاریک در داخل آن داخلی شروع به هم زدن. و همانند هانس Castorp زمانی که او وارد Berghotel Sanatorium Schatzalp است که مرحله ای برای رویدادهای کوه Magic است، دمای جهان امروز سیاسی نیز در 37.7 درجه مبهم است - نه به اندازه کافی بلند برای تماس با تب، اما کمی بیش از حد بالا برای تماس با سالم است. بنابراین در سال 2017 ما باید بپرسید: «آیا سیاست ما بیمار است؟» این یک سوال دشوار برای پاسخ است، اما چند هفته استراحت - درمان ممکن است فقط چیزی است که نهادهای سیاسی ما نیاز دارند. وقت آن رسیده است تا درب ها را به Berghotel Sanatorium Schatzalp بازگردانیم، ورق گرد و غبار را از مبلمان بیرون بکشیم، اتاق ها را بیهوش کنیم، دستگاه اشعه ایکس را با یک اسکنر MRI به روز کنیم و برخی از بیماران مبتلا به نیازمندی را بپذیریم از کمک های پزشکی. چه کسی در سال 2017 به سانتریفیوژ مراجعه خواهد کرد؟ چه کسی قرن بیست و هفتم هانس کاستورپ است؟ ما عصر یخبندان اینترنتی آماده هستیم که خود را به هدایت آموزگاری روزمره Settembrini بسپاریم یا در معرض خطر قرار گرفتن در معرض وحشی های نابهنگام بیست و یکم نپتون قرار بگیریم؟ من یک نامزد دارم. او مهندس کارآموزی مانند هانس Castorp خوب ما نیست، اما او تلاش می کند تا از دنیای صنعتی ما در تلاش برای اهمیت نمادین به همان کار هانس کار در خطوط حمل و نقل خود: او یک کارخانه زغال سنگ است. کاندید ما هالو تابستانی پشمی ابریشم را پوشانده نیست، بلکه یک ژاکت قرمز روشن است. او از اروپا قدیم آلمانی نیست بلکه از دنیای جدید است. بله، من فکر می کنم شما می دانید که من در مورد Everyman جدید ما، هانس Castorp جدید ما است، او کن Bone است. هنوز تصویری از Ken Bone تحت آموزش آموزش و پرورش از طریق مشاهده خود را از بحث بین یک انسان شناس اختصاص داده شده و یک ایدئولوگ کارشناسی. ما هانس کاستورپ جدیدمان را برای سانتریفیوازی مجدد باز کرده ایم اما ما می توانیم نفتا را پیدا کنیم؟ بعد از همه، این قرن بیست و یکم است که علم و تفکر منطقی بیشتر از آنچه که حتی ممکن بود توماس مان در سال 1924 تصور کرده باشد پیشرفت کرده است. جایی که می توانیم یک ایدئولوگ افراطی سیاسی داشته باشیم که معتقد به پیروزی نهایی ایمان یهودی-مسیحی بیش از یک جامعه فاسد، سکولار توسط وابستگی به بورژوازی ارزش های روشنگری مانند دموکراسی، انسان گرایی و آزادی بیان تضعیف شده است؟ مطمئنا، پس از آنکه انسانیت را به دو جنگ جهانی تقسیم کرد، چنین ایدئولوژیک های دیوانه باید در این روز کمی نازک باشد؟ خب، ظاهرا نه. در واقع آنها در همه چیز غیر معمول نیستند. ما فقط باید سفر را در فاصله 70، 68 و 69 از خانه Ken Bone در سنت لوئیس انجام دهیم تا به واشنگتن دی سی و دفتر مشاور سنوریور به رئیس جمهور @ برای پیدا کردن نپتون جدید ما به شخص آقای استفان بونون اجازه دهید با همون کلمات و ناپتات را مقایسه کنیم، زیرا ایدئولوژی هایشان بسیار مشترک هستند. در اینجا ناپتای بر پایه حکم الهی بیش از یک دولت سکولار است که نشان دهنده شر است ... اگر حتی اگر بی تفاوتی دولت بر روی چهره اش نشانه گذاری نشود، فقط باید یک واقعیت تاریخی ساده را یادآوری کرد ریشه های آن می تواند به اراده مردم و نه مانند کلیسا، به حکم الهی رجوع شود و در نتیجه ثابت می کند که دولت، اگر نه دقیقا یک تظاهرات شر، و سپس حداقل تظاهرات ضروری و معایب گناهکار ... â €\nو در اینجا بونون می گوید که سرمایه داران یهودی مسیحی به غرب عادت می کنند و چگونه مردان و زنان از دولت سکولار خسته می شوند و به آنها می گویند که چگونه می توانند زندگی خود را از بین ببرند؟ â € این سخنرانی توسط بنیون در واتیکان در جریان بحث در مورد جنبش های مسیحی راست مسی ساخته شده است. نفتا، به عنوان یسوعیون تأیید شده، در همین نشست کاملا در خانه احساس می شد: â € œâ € | سرمایه داران اعتقادات قوی در غرب یهودی و مسیحی بود. آنها هم مشارکت فعال در ایمان یهودی بودند، آنها مشارکت فعال در ایمان مسیحیان را داشتند، و اعتقاداتشان را در بر می گرفتند، و پایه های اعتقاداتشان در کارهایی که انجام می داد، ظاهر می شد. و من فکر می کنم این فوق العاده مهم است و چیزی که واقعا غیرممکن می شود به شما می گوید که مردان و زنان کار در اروپا و آسیا و ایالات متحده و آمریکای لاتین این را باور ندارند. آنها بر این باورند که می دانند بهترین چیز برای چگونگی زندگی آنها چیست. آنها فکر می کنند بهترین ها را در مورد نحوه افزایش خانواده ها و نحوه آموزش خانواده هایشان می دانند. بنابراین من فکر می کنم شما شاهد یک واکنش جهانی به دولت متمرکز هستید، آن دولت در پکن یا آن دولت در واشنگتن دی سی یا آن دولت در بروکسل است. بنابراین ما پلت فرم برای صدای آن است\nدر اینجا یک نکته آخرالزمانی نپتون است: @ رنسانس تولد آنچه را که به مثابه لیبرالیسم، فردگرا بودن، شهروندی انسان دوستانه و ... تمام شده است ... [اما] ... آرمان های شما ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کوه جادو