کتاب گرسنه

اثر کنوت هامسون از انتشارات نگاه - مترجم: احمد گلشیری-نوبل ادبیات

یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین نویسندگان قرن بیستم، ناوت هامسون با انتشار در سال 1890 از این رمان قدرتمند و خودآموزی، تاریخچه ادبیات را به بررسی فقر، گرسنگی و ناامیدی یک نویسنده جوان که در تلاش برای رسیدن به کشف خود و نهایی شدن آن است، بیان هنری این کتاب درخشان روانکودنیای بیگانه و وسواس را به تصویر می کشد، نقاشی یک عکس فراموش نشدنی از یک مرد که توسط نیروهای فراتر از کنترل خود به لبه خود نابودی رانده شده است. حمص تحت تاثیر بسیاری از نویسندگان بزرگ قرن بیستم که از او پیروی می کردند، از جمله کافکا، جویس و هنری میلر. خواندن مورد نیاز در ادبیات جهان، رمان بسیار تاثیر گذار و برجسته، مخاطبان گسترده ای را نیز در میان دوستداران کتاب هایی که "بی معنی های ناشناخته در روح انسان" را بررسی می کنند، می یابد (جورج اگرتون). (کمتر)


خرید کتاب گرسنه
جستجوی کتاب گرسنه در گودریدز

معرفی کتاب گرسنه از نگاه کاربران
با چه نظمی، با چه حرکت های یکسانی، مدام سراشیب را طی کرده بودم! سرانجام به چنان نحو غریبی از همه چیز عاری شده بودم که دیگر حتی شانه ای نداشتم، حتی کتابی برایم نمانده بود که وقتی زندگی خیلی اندوهگین می شد بخوانم

وقتی کتاب را تمام کردم تنها به فقر و گرسنگی نمی اندیشیدم
بیشتر از آن چیز دیگری فکرم را مشغول کرد؛
ناسپاسی مردمی که ککشان هم نمی گزد چه بر سر نویسنده ها و روشنفکرها می آید

خیلی به خودم فشار آورده بودم، مثل یابوی مردنی که مجبور باشد کشیشی را حمل کند، روز و شب پدر کمر خودم را در آورده بودم، به حدی خوانده بودم که چشم هایم از حدقه در می آمدند، به قدری بی غذایی کشیده بودم که عقل از کله ام می پرید. در عوض چه داشتم؟ حتی دختر خیابانی به درگاه خدا دعا می کرد که او را از دیدن من مصون بدارد

حالا که او از عرش به فرش رسیده؛ می بیند جامعه چه ارزشی برای نویسنده ها قائل است
او را بخاطر فقرش طرد می کنند. با اینحال او انسانی نیست که از کسی گدایی کند
و وقتی تلاش هایش برای پیدا کردن کار و غذا بی اثر می ماند؛
به مرگ می اندیشد

چرا آن همه وقت را تلف کرده بودم، تمام روز به دنبال یک کورون که چند ساعت بیش تر می توانست زنده ام نگه دارد از اینجا به آنجا دویده بودم؟ در واقع مگر بی اهمیت نبود که امر اجتناب ناپذیر یک روز زودتر یا یک روز دیرتر برسد؟


آخر داستان از خودت می پرسی آیا جامعه ما هم اینگونه نیست؟ و با روشنفکرانش رفتاری این چنین ندارد؟
چرا اما خیلی بدتر؛ آنها را بشدت می کوبند
نویسنده ای مثه صادق هدایت را نقد نمی کنند ترور شخصیتی می کنند
!به قول خواننده ای معروف : روزی که صادقو به جرمِ خودکشی کشتن

شاید چیزی که صادق را بیشتر ترغیب به خودکشی کرد همین جامعه اصلاح ناپذیر خودمان بود
انزجارش از جامعه در این جمله اش کاملا مشخص است: همانقدر که ما به سادگی نیاکان خود خندیدیم، روزی می آید که آیندگان به خرافات ما خواهند خندید



مشاهده لینک اصلی
813. Sult = Hunger, Knut Hamsun
Hunger (Norwegian: Sult) is a novel by the Norwegian author Knut Hamsun published in 1890. Parts of it had been published anonymously in the Danish magazine Ny Jord in 1888. The novel has been hailed as the literary opening of the 20th century and an outstanding example of modern, psychology-driven literature. Hunger portrays the irrationality of the human mind in an intriguing and sometimes humorous manner.
تاریخ نخستین خوانش: بیست و هشتم دسامبر سال 2010 میلادی
عنوان: گرسنه ؛ نویسنده: کنوت هامسون؛ (نگاه) ادبیات، عنوانهای ترجمه‌ های فارسی} «گرسنگی» یا «گرسنه» مترجمها: غلامعلی سیار، سیدحبیب گوهری‌راد، و احمد گلشیری
نویسنده همین کتاب، بیست و دو ساله بود، که وطن خویش «نروژ» را ترک گفت، و به آمریکای شمالی رفت. او از سال 1883 میلادی به بعد، نویسندگی را حرفه خویش برگزید، و به تدریج آثارش را منتشر کرد. انتشار رمان روانکاوانه و نیمه خود زندگی نامه «گرسنه» در سال 1890 میلادی، شهرت «هامسون» را به اوج رساند. برخی «فرانتس کافکا» را در نوشتن داستان کوتاه: «هنرمند گرسنه» متأثر از همین رمان میدانند. در سال 1920 میلادی «هامسون» برنده جایزه نوبل در ادبیات شد، که البته نگارش رمان حماسی: «میوه‌ های زمین»، نقش زیادی برای دریافت آن جایزه داشت، ایشان در سال 1952 میلادی در سن 93 سالگی زندگی را بدرود گفتند. «توماس مان» ایشان را از نسل: «فئودور داستایوسکی» و «نیچه» میدانستند. «هامسون» در ادبیات روانکاوانه، همراه با تکنیکهای جریان ناخودآگاه، و تک گویی درونی، که بعدها در آثار: «جیمز جویس»، «مارسل پروست» و «ویرجینیا وولف» ظاهر شدند، پیشگام بوده است. ا. شربیانی

مشاهده لینک اصلی
من اغلب خودم را در حال خندیدن، و نه در واقع دوست داشتنی، در قفسه های من. هر قفسه تقریبا به نقطه سرریز شدن با کتابها میچرخد، هر مجموعه نویس به طور ظاهری به صورت تصادفی قرار میگیرد، با این حال، به نحوی مکان هر کار دارای یک فرم مخفی از نظم است که حتی من فراتر از آن است. هر دوی ستون فقرات را با چشمانم پریشانی می گذارم، گاهی اوقات یک انگشت به آن می اندازم تا احساس گرسنگی به عقب کشیدن بدهم و برای یک لحظه یادآوری زمان هایی که کتاب خاصی را در طول جذب آن نگه داشته ام. من اغلب می توانم یک رویداد مهم در زندگی من را به رمان خاصی که در آن زمان خواندن داشتم مرتبط سازم، و برعکس، ساختن قفسه کتاب من یک وب سایت ابدی و مبهم از گذشته من است. شاید این به همین دلیل است که من هرگز به خوانندگان الکترونیکی وارد نشدم. من می توانم همه کاره بودن و راحتی خود را درک کنم، اما قدرت عجیب و غریب را احساس می کنم در حالی که فقط یک نسخه خوب از یک رمان را در دستان خود نگه داشته، به ویژه پس از گذشت زمان و شما فقط آن را انتخاب کنید تا وزن خود را در کف دست خود را احساس کنید. علاوه بر این، من بسیار لذت بردم از طریق فروشگاه کتابهای مورد استفاده برای hardcover های قدیمی استفاده می کنم و اغلب چندین فروشگاه را پیش از خواندن یک رمان می دانم که دوست دارم فقط مطمئن هستم که من نسخه ای برای من مناسب است. یک روز من امیدوارم کتابخانه شخصی من داشته باشم در ذهن من به نظر می رسد بسیار شبیه به یکی از زیبایی و جانور یک د Disney، اما کمتر کارتونی. شاید این یک وسواس است، اما ادبیات در قلمروم جای خاصی را پر می کند. باید دید که من پول زیادی برای مدرک تحصیلیم در اختیار دارم. در مورد وسواس، اولین رمان هامسون، گرسنگی، در سال 1890 منتشر شد. همانطور که چشمهایم هر رمانهایی را که در سال 2011 خواندند، در سال 2011 خواندند، آنها متوقف شدند در اینجا این را به عنوان رمان مورد علاقه شخصی من که این سال گذشته را خوانده ام، پذیرفته ام. این کتاب دستاوردی قابل توجهی از ادبیات روانشناختی است، زیرا این یک بررسی قدرتمند از آگاهی انسان است. گرسنگی یک رمان از یک هنرمند گرسنه است که به معنای واقعی کلمه ممکن است، که با سختی های شدید و گرسنگی مواجه می شود، همه را به خاطر صرفنظر کردن از قلم به کاغذ، رنج می برد. خواننده در آگاهی راویان نامعلوم غوطه ور شده است، او به دنبال او خیابان های کریستینا از کریستینا است، به طوری که او به سختی در موضوع پیشروی بعدی از نابغه آویزان می شود تا برای تغییر کوچک به فروش ادامه دهد. خواننده در این ذهنیت بی نظیر به دام افتاده است، که بر روی رباط ها و حیرت هایش قرار می گیرد که هامسون با دقت بلافاصله دقیق تر توضیح می دهد و تماشا می کند که حالات او تغییر و چرخش به سمت جلو و عقب مانند یک درب آویز در طوفان جهنمی است. من این رمان را در دو روز خواندم، این تنها چیزی است که نمیتوان آن را کنار گذاشت. من آن را کنار گذاشتم و احساسش را از من خواسته بودم که خودم را به راوی تبدیل کنم و از محاکمه و مصیبت هایش با او رنج می بردم. اگر چه من آن را بخوانم در کنار استخر، پای من در آب روشن و غرق شدن در آفتاب تابستان میشیگان عالی، من نمی توانم به راحتی احساس می کنم به عنوان هامسون projection مانیا به من. احساس کردم خیلی احساساتی بودم که درون او نقش بسته بود. او می نویسد: تاریکی مغز من را دستگیر کرده و به من صلح نکرد. اگر من خودم را به تاریکی تبدیل کنم، به چه چیزی تبدیل می شود؟\nرمان در چندین قسمت حرکت می کند، هر چند چند هفته پس از گذشته اتفاق می افتد و رؤیای خود را در لحظات افراطی ترین ناامیدی خود قرار می دهد. به زودی مشخص خواهد شد که این راوی هیچ احمقانه نیست و در حقیقت کاملا درخشان است. این ذهن درخشان صفحاتی از پروسۀ شکوفایی و بینش بینظیر را به جهان و مردم اطرافش می کشد، با این حال ما شاهد آن می شویم که کنترل را از دست می دهیم و به انزجار از خشم و دلیری می اندازیم و انحراف گاه به گاه واقعیت را تجربه می کنیم. آیا دلیلی را مطرح کرد، آیا او از گرسنگی رنج برده است یا گرسنه است، زیرا او دیوانه شده است؟ هامسون شواهدی را برای هر دو طرف ارائه می دهد، اما نتیجه آن را به شما می دهد. هامسون عمدا او را از تناقض ها، بسیار شبیه قهرمان او، یوهان ناگل از اسرار رمان جدید عالی خود را، او را به عنوان مبهوت، اما مناقصه، مهربان اما خشن، تلخ اما هنوز شجاع است. او اغلب به پول میپیوندد، اما آن را به دیگران می دهد تا در حالی که با احساسات ناخوشایندی مواجه می شود و به نظر می رسد کمی در مورد شرایط خود را لعنتی، به عنوان اگر آن را به نوعی بازی برای او بود. او دعا می کند و به خدا حرف می زند، اعتماد به طرح او را دارد، اما در همان زمان شک و تردید دارد. این توجه به روانشناسی یک نقش سرگردان و متضاد، مقادیر زیادی از همسون را به فدور داستایوفسکی و شخصیت او رسکولینکوف از جرم و مجازات رسانده است. این یک مقایسه مناسب است، گرچه احساس کردم رام هامسون و مرد زیرزمینی از Notes From Underground بیشتر روحهای محرک داشتند. این کتاب عملا می تواند پیش درآمدی برای رمان دستویوفسکی باشد. این رمان یکی از هامسون های شخصی است، زیرا آن را به شدت از تجارب زندگی خود متمایز می کند. همانطور که رابرت بلیز پس از این توضیح می دهد، اغلب اوقات زندگی او جوان ترین کار سخت را برای پرداخت مداوم انجام می دهد و بسیار ناچیز به نظر می رسد از عدم وجود همسالان او که او می تواند در مورد ایده های بالاتر صحبت کند. او صرف می کند ...

مشاهده لینک اصلی
ΜΠΠ± Ï † Î · من \"من ± کنم من £\" من · Î ±. ΜΠβιβΠفرم I € ... σÎ- Î ± Ï € ονάÎμι ι دوم ίβÎμι οΠθιά Î ± Ï ‰ Ï € ÎμÎ³Î½Ï ÏƒÎ¼ÎνΠ. Î £ Ï € Î ± من \"νο ÏŒÎ Î¤ÏŒÏ € ISI Î ± Ï Ï Ï Î³ÎºÎ¹Î½Î\" νο ± من \"من\" من. آوریل ... من \"من · من\" من Î ± ¹ Ï € ï »Î®Î³Ï ÏƒÎ- II I ‰ νο Î ± کنم من ‰ Î ± من\" νο-ÎÎ½Î¹Ï ÎšÎ¿Ï ‰ ± Î ‰ Ï € Î¿Î½Î¬Ï ÎœÎ \"ماشین ± درجه\" درجه \"Î¿Î¼Î¬Ï Î ± Ï € Î ± Î ± Ï € † من ... من\" من · من € Î¯Î½Î¿Î½Ï ± Î ± Ï € Î ± Ï € ï »Î¹ÏƒÎ¯Î. Î ± من \"ή λ من · من »€ Î ± Ï ‰ Î ± من\" ή Î ± Ï € μική ... ÏƒÏ \"ή. ï »Î ± من\" من ± ... من \"من ± من\" من ... من ... من »Î ± من\" من · I، II ... این است که من σÎ- ΜΠE ± Î »Î ± Ï ‰ μÎνο νÏ\" من من من من ... € پایان ÎμινάÎμι Ï € Î »من» است که من € \"œì¹، ، Îμν من من € Î ± Ï ÎμινΠ± Ï € ονόÏÏ من من، من ... من γÎμνικόÏ، \"ίμιοÏ، Î ± من ... من € Î † ± μÏ، Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï Î½ÏŽÎ½Ï \"من Î ± من\" من ± Î ± من \"من · من، من € βοΠήÏ، .Ο Î§ÏŽÏ Ï ‰ Ï ± من، ± است که من، ± ± ÎμινΠΜÎ، ικών Î½Î¿Î¿Ï Î¼ÎμνοÏ، من † من \"من ‰ من، من ± Î ± Î½ÏŽÎ½Ï ... σÏ، Î ± νÎÎ ‰ Ï € Î¬ÎºÎ¿Ï Ï Ï € € Ï † Î branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero Î ± من \"من ± Ï † Î ± NEOS μÎμίΠ± من\" من · من، من € Î · من، Î¶ÏŽÎ½Ï \"، σÎ- من ‡\" Ï ‰ Ï Î½Î¿ ½ E ίσΠ»من ‰ μÎνΠÎμνοικιΠζόμÎμνΠ± Î ‰ ¬\" من ± Ï € Î ± Ï من \"من † ικό ± من، ¬ìŠ¤ì- III ή ικών · γήμΠ± من \"من ± ¹ Î³ÎºÎ¬Ï _PN_OF Î ± من\" من ± ÎμκÎ'ώσÎμι σÎ- Î¯ÏƒÏ € پوشه ± \"من € ή · من · ¹ ˹éÒ Î ± Ï Î ± Î¹Î³Ï Î'ίσÎμι من\" من ± ¬ìŠ¤ì- ‡ من \"من ± I II من \"من ± من ... من\" من ... من ÎμÎ¹Î¬Î¶Î¿Î½Ï \"Î ± Î ± Î ± Ï € ιβιώσÎμι.  «Î¿ÎºÎ¯Î½Î ίσκομΠΠ± پوشه € ιών Î ± من\" Î¤ÏŒÏ ÏƒÎ- ÎœÎ Ï € ï »ÏƒÎ · Î ± νÏ\" ον NEOS μÎμίο من \" · من، من »من · من Î ± من، من\" ÎμκÎμίνο · من، ± Î من ... من γιάÏ، σÎ- ΜΠβιβΠγιΠ€ Ï € ï »بایگانی | Î ‰ ικ Î ± Ï Î¹Î²ÏŽÏ، Î ± ήνιΠ† Ï ‰ Î¼Î¬Ï E | ¬ê³ οΠνÎÎ¿Ï ... من \"من\" است که من ± ¿€ من \"من من\" من · من ιÎ'ÎÎ ± Ï € کنم من ‰ من، ÏƒÎ¹Î¼Î¿Ï \"Î ± Ï Î²Î¹Î²Î» Î ± من ... من \"است که من € Î ¿من Î ± Î¯Î³Î¿Î½Ï \"Î ± Ï Î ± λ من »من\" من ± Ï من ... من »من Î ± Î Î¤ÏŒÏ € Î¾Î¯ÏƒÎ¿Ï ± Î Î ± Î »Î ± Ï Î®Î¸Îμλ Î ± Ï € Î ± ‰ í ¬ìŠ¤ì- μιΠ± Ï € Î ± Ï Î³Î¼Î \"Î²Î¯Î½Ï ® است که من \"Î ± Î'Î³Î¯Î¿Ï ... من فرم ± ± Î¼Î¹Î¿Ï ... ¹ ± Î من ... من\" من · من \"من κάÏιμο ‰ من \"من من من ...» νοικιΠ.ÎŒÎ¼Ï ‰ من، من »Î ± III ικό\" من ± Ï € Î½Î¬Ï Î¿Î'Î . Î ± Ï € 회ì \"من ± ... Î½Î¿Î½Ï ‰ من\" من من من ± Ï Î½Ï \"ίον ... من\" من · من \"من، \"من ... من من من † II من این است که من € Î ± Ï € ï» Î® E | ¬ê³ دوم من \"من ... من\" من ÎμινΠیکی، ¹ ± Ï € ÎμισμΠ\"ή ± Î ± من\" من ± νίκΠ· من \"من · من € Î ... ورسو ± Î ± Î ± ζήσÎμι ξιο Î¼Î¹Î Ï Ï Ï € ΤόÏ، -i ± من ... من من \"οιό μόνο άβιÎ\" άÎμι-Î ± Ï Î ± Î'ώσÎμι Î ± θήμΠ± من \"من ± Î Ï ‰ Ï € βίΠ\"من ± کنم من این است که من € DOGEUR σÎ- μιΠΠ± Ï € Î ± ‰ Î¾Î¹Ï Î¼ÎνΠ· ÎºÎ¿Î¹Î½Ï ‰ νίÎ'ιÎ. II \"دوم، ¹\" Î ± Ï € κάθÎμ Î ± Ï € من \"من Î ±، κάθÎμ Î³Î¬Î¼Ï Î½ÎμίΠ± کنم من\" · من، من \"من · من، من € من\" من دوم ή NEOS Î ± Î'ÎÏÎμι، κάθÎμ Î ± Ï € ογοή من \"من ... من € من ... من\" من من \"من ... من € άÎμι ± μική» من · من \"من ± من\" من ... من € Î Ï Î¬Î¶Îμι من ... من من »Î®Î½Î¹Î\" νο من \"من σώμΠ± λ Î ± من ... من Ï ‰ من، من \"Î ± من Ï ‰ من \"من · من\" من ± من \"من · من، من γνή ± من\" من ... من € Î · من † ChrispasChannel ± Ï € من \"من † Î من، \"از σμÎÎ½Î¿Ï Î ± Ï € ογοήÏ،\" دوشنبه NEOS ÎμÎ¾Î¬Î½Ï ÎšÎ¿Ï · \"من · من من € ± Î¯Î½Î¿Î½Ï من\" ¿من Î ± Î ‰ μÎνο ½ Î³ÎºÎ¬Ï \"Îμινό Î ± من\" من ... من ± من \"من .... Î¿ÏŠÏŒÎ½Ï \"Î ± کنم من Î ± Î¯ÏƒÏ Î ± Ï € ï» Î® ¹ من \"من ± ¾ † فرم ¬ìŠ¤ì-، Î ± Ï Ï † Î ± کنم من Î ± ¹ Î ± کنم من · من Î¿Î¹Î¿Ï Î³Î¹Î ÏƒÏ Î ± من، من ... γκινΠ· من \"من Î ± من ... من\" Î ± ± IOE σμό Î ± Î ± Î ± Ï € من \"ή μιΠزیرنویس\" Î ± Ï Î¹ÏƒÎ¹Î¿Î'οξίΠΠ± Ï Î¡Î¬Î²Î½Î ± Ï € ï »± Î من، من\" ˛ÏŒÙ \"branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero νιώθÎμι قطر Î'ίσσΠخدمات شهری، Î¹Î¶Î¿Ï من\" من ± من، من ± ¹ \"νιώνÎμι Ï € کنم من ±\" من ± Î¼Î¬Ï \"من · من من\" · من ογικÎÏ ± من \"ÎμιÏÎ · من\" من ... من من من € ± I ~ ÎμÏŒ ÏŒÎ Î¤ÏŒÏ € Î ± من ... من من من μική ίζÎμι Î ± من \"من ± آگبونلاهور \"من ...» Î¹Î¼Î¿Ï ÎμÎ½Î¬Î½Ï \"من\" من ± Ï € Î ± Î Î¤ÏŒÏ Î¾Î¯ÏƒÎ¿Ï دوم · من ή Î ± من ... من € ÏŒÏƒÏ \"سانتورینی.  «Novasports ÏƒÏ ... COV است که من\" Î ± ‰ I II Ï € Î · من »من · Î ± من ... من\" این است که من، ΜΠοΠνÎÎ¿Ï COV άΠ¿NEOS ± Î »من ... γμόÏ، A A» قابلیت «من ... νÎμίÎ'Î ÎšÎ¿Ï · من € من من من؛ ολ Î ± Ï ÎºÎμίÎμÏ \"Î¤ÏŒÏ ± .ÎμίσΠ± Ï € λ من † من \"من ‰ من، ιμοκΠ± Î ± Î³Î¬Î¼Ï دوم، ± νÎμίÎ'Î ÎšÎ¿Ï · » ÎœÎ'ΡΠ\" Î ± Î²Î¬ÏƒÏ \"branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero من\" من !!! Î ± Î »Î® ‰ ± Î½Î¬Î³Î½Ï سانتورینی. Î »من» من Î ± Ï € Î ÏƒÎ¼Î¿Ï ±.

مشاهده لینک اصلی
Discombobulatedâ € |fredziedâ € |distractedâ € |ramblingâ € | و اوه BRILLIANT.Knut هامسون تب، جریان آگاهی کلاسیک چیزی ویژه است. به طور بی رحم @ در حال حاضر، @ این رمان هر کلمه احساس که اگر آن را از ذهن راویان، فیلتر نشده، unrestrained و unreflected شده است. وای، این چیزی بود راوی بی نام، با ادعاهای غریب و غیر قابل توجیهی از برتری او، به من یادآور بسیاری از Raskolnikov از جرم و مجازات، در حالی که سبک غیر مجاز و چشم انداز غیر قابل اعتماد یک کراس ظریف بین فاکنران The Sound و Fury و Salingers Catcher در چاودار بود. علیرغم اشتراکات خود با دیگر آثار بزرگ، گرسنگی، از طریق نگاه بی وقفه و بی پروا به یک زندگی، به دلیل فقر و فساد فیزیکی، یک کار منحصر به فرد است. من هیجان زده شدم به طور خلاصه، این داستان پس از سرگردان یک نویسنده گرسنگی همراه است که در خیابان های شهر کریستینیا (Oslo، نروژ) شناخته می شود. او فقیر است و بدن او (و دانش ذهنی) از فقدان غذا ناتوان است. با این وجود، به رغم داشتن اشتغال، هیچ اقامت (اغلب زمان)، غذا (اغلب زمان) و بدون هیچ پولی، شخصیت اصلی ما احساس می کند که خود را نسبت به همه کسانی که با آنها مخلوط می شود، برتر می کند. عقل او و مهارت هایش به عنوان یک نویسنده، او را برای عظمت هدایت می کند و این تنها شگفتی های سرنوشت و خصومت خداوند است که او را از محل قانونی او برگرداند. بنابراین، یک مرد با استعداد، اما بیش از حد خود را با فقدان موفقیت و خواست او از ضرورت های زندگی مبارزه می کند، به عنوان او به آرامی به جنون ناشی از سوء تغذیه فرود می آید. در بالا نیز حتی سطح این داستان را خراشیده نمیشود، اما به شما یک نقشه جالبی (امیدوارکننده) از داستان را برای شما می دهد. و داستان آن چیست؟ یک بیوگرافی داستانی یا قطعه ای از داستان، اما تصویری روان شناختی شگفت آور معتبر (و یا آن را احساس می کنید) از هنرمند رنج آور. داستان نابغه، پیچیده شده توسط توهم و فلج شده توسط گرسنگی و محرومیت. همچنین داستان عجیب و غریب Ego است، زیرا، مانند Raskolnikov قبل از او، بیشتر آنچه که شخصیت اصلی ماست، نتیجۀ انعطاف ناپذیر خود اوست که اذعان او به عدم برتری را داشته باشد. به عنوان مثال، در یک لحظه، هنگامی که گرسنگی شروع به تبدیل ویجای خود به چیزی که تاکنون شناخته نشده است، شخصیت ما به خطای او پاسخ می دهد به شرح زیر است: شیطان فقط می دانست چرا شما فقط باید به دلیل گرسنگی تبدیل به یک عجیب واقعی شوید! من یک بار دیگر خشمگین شدم، زخم نهایی آن، یک فاجعه بود ... من با سر بر روی شانه هایم بدون آنکه در همه کشور برابر بود و با یک جفت مشت، به طرز غریزی، به گرد و غبار خوب، و در عین حال من از گرسنگی، در اینجا در شهر کریستیانیا، تبدیل به یک دمدمی مزاج شدم! با این حال، ایده التماس کردن و یا حتی درخواست برای کمک، برای او مفید است. او نیازی به کمک ندارد، هیچ خیریه را قبول نمی کند خوب، امیدوارم که خودم شخصیت خوبی داشته باشم، زیرا شخصیت خوبی است که می خواهد یک وعده غذای گران قیمت باشد. حتی زمانی که شرایط او خیلی دشوار است که او شروع به دروغ، تقلب و سرقت برای به دست آوردن تغذیه و مسکن می کند، مردمان هنوز مدیریت می کند که خود را به عنوان چیزی منحصر به فرد برای عدم انجام اقدامات بدتر انجام دهد. پاتوژن های فاسد در حال ظهور در حال ظهور بودند، رشد های چروکی سیاه و سفید که بیشتر و بیشتر پخش می شد. و خداوند در آسمان خود نشسته و به من نگاه کرد و اطمینان داد که تخریب من با توجه به تمام قواعد بازی، به آرامی و به طور پیوسته بدون هیچ زحمتی صورت گرفت. اما در گودال جهنم شیاطین خشم خود را برافراشتند؛ زیرا این مدت زمان زیادی بود تا یک گناه اصلی را مرتکب شود، گناهی نابخشودنی که خداوند در عدالت او مجبور بود من را بکشد. خداوند در برابر او نقشه می زند، شیطان از طریق بازپرداخت او در برابر چنین آزمایش هایی متقاعد شده است، و جهان بیش از حد احمق است که ارزشش را بشناسد. این مشخصات روانشناختی چیزهای شگفت انگیزی است. هامسون، همانطور که مودلین و افسرده به نظر می رسد، به اعتبار عظیم خود، این داستان را از تکرار غم و اندوه حفظ می کند. بخشی از این به این دلیل است که راوی ما خوش بین است و متقاعد شده است که اوضاع او خود را به نفع خود حل خواهد کرد و بخشی از این نیز این است که راوی ما ضعف را حتی در سر خود نمی پذیرد. بنابراین ما اظهارات گاه به گاه را مانند گرسنگی بد بد می کنیم، من احساس خستگی و کمی انداختن اینجا و آنجا در حیله گر. توقف کامل دهان | چشم | وقتی که خواندن آن را من خیره شدم. برای بدبختی ناشی از گرسنگی به نقطهیی که روحانی ما دائما استفراغ کرده بود رسیده بود و برای او آن را در چنین حقیقتی توصیف کرده بود، کاملا بدون تفسیر رنگی. که من را تحمل کرد و در واقع تاثیر وضعیت شخصیت های اصلی را برای من افزایش داد. خوب انجام شده، آقای حمصون. به طور شگفت انگیزی، داستان نیز لحظات بسیاری از طنز واقعی دارد. شخصیت اصلی ما خیلی محکوم به عدم حضور او است که توطئه ها و آزار و اذیت ها را در هر کجا که می رود، می بیند، که بسیاری از آنها در هیپربول توضیح داده شده است که بسیار سرگرم کننده است. فقط ترکیب effor ...

مشاهده لینک اصلی
چی است که عزت را از استبداد متمایز می کند؟ محبت اخلاقی از غرور؟ نگرش. قصد انگیزه. نوئل اتوبیوگرافی کوت هامسون، خط کششی را که آهن را از تقریبا وسواس نویسنده نویسندگی می کشد، رد می کند و از فشار به سکوت جامعه ی غیر انسانی که از تلاش های خود برای کسب درآمد از طریق آن اجتناب می کند، رد می کند. شخصیت او نوشتن است. شخصیت او یک راوی بی نام است که به ندرت از خواننده غریبه همدردی می کند، زیرا به نظر می رسد که منبع همه بدبختی هایش است و از امتناع از کمک است که از آنچه که او به معنی صادقانه می داند - مقالات با کیفیت بالا را تشکیل می دهند. چنین ظاهرا ارزش های اخلاقی دقیق با ماهیت غریب این فرد مشکوک برخورد می کنند. او کینه توز، متکبر و صالح است؛ یک نارسیسیست، یک ماسوکیست است که در یک لحظه خود خود را گول می زند و بعد از ظهور ناامید کننده است، که توسط ارزش قابل توجه او به عنوان یک هنرمند از کلمه مطرح شده است. آیا این توهم و یا نابغه برجسته است که اقدامات نامطلوب خود را بر عهده می گیرد؟ در چهار فصل تقسیم بندی شده، طیف دراماتیک تنظیم Knut در مقایسه با طنز آرگکی که توسط راوی غیر تماشایی نمایش داده می شود، و الگوی چرخه ای در تظاهرات هر دو نشان داده شده است همیشه در همان نظم: جالب است که در ابتدای هر بخش و یک سقوط سرنوشتی به سوی نابودی کامل، که تقریبا به دلیل مرگ ناشی از دوره های طولانی گرسنگی به بستن هر بخش پایان می یابد دست به دست هم می دهند. کریستینا ، شهر نروژی، داستان را باز می کند و آن را بسته می بیند و تماشاگر غیرقابل پیش بینی از مصیبت های این فرد و دادستان خاموش سرنوشت او است، که با نویسندگان نظیر Rodenbach، Camus یا Kafka که بی نظمی را در میان جامعه بی تفاوت با استفاده از رنگ های مدرنیستی نمادین ، سورئاليسم و آموزه هاي اگزيستانسياليسم. در پايان فصل آخر، خواننده هراسيون را دنبال کرده است سقوط و سقوط یک مرد که از فقر خود متاثر شده است، مردی که دچار تحول ظریف و در عین حال در حال انجام است و نیازهای فیزیکی او را از بین می برد، اشتیاق او برای پذیرش و شناخت اجتماعی است. او همیشه دیر می رسد، ساعت او را می خندد، اما او تلاش می کند و تلاش می کند و دوباره تلاش می کند، تقریبا در تلاش سیزیف. گرسنگی شدید، او را کشته، مرطوب سرد و دائمی روحیه خود را از دست ندهید، تکرار مکرر باعث افزایش اعتماد به نفس او نشده است. به طور خلاصه، اندیشه تضعیف او به ریاست خلاقانه خود رسیده است و گرسنگی برای نوشتن، شادی برای نوشتن چیزی است که او را زنده نگه داشته است، آنچه را که نهایتا او را آزاد کرده است. من در پوشش تصویری از نسخه من، Edvard Munchâ € ™ â € œAnxietyâ € و در مورد وحشت واقعی از وجود وجود دارد. ممکن است بهتر است که تنهایی را به عنوان یکی از کشورهای غالب در طبیعت بشری تلقی کنیم تا از نفس نفس برای پذیرفتن سطحی از جمعیت بی روح که به سکوت راه رفتن به کاخ راحت ناپدید شدن را به فروش برساند، بهتر است. اما، آیا؟

مشاهده لینک اصلی
من در هنگام خواندن این رمان چیزی نگفتم. این کاملا درست نیست. منظورم این است که من در عین مبارزات، بدبختی ها، فقر، محرومیت، گرسنگی، شخصیت نامعلوم، احساس تاسف، دلسوزی، غم و اندوه و عدم همدلی را احساس نمی کردم. احساسات من از نوع بشردوستانه نبود، بلکه از ادبیات بود. من از پیشنهاد ادبی هامسون در آنچه که هنوز قرن نوزدهم نوشته بود، شگفت زده شدم. «وجود» راوی به معنای «وجود» راوی من را به بوردلر متذکر شد، اما این هیچ مردی نیست که بطور منظم چشم انداز شهری را لرزاند. انسان هامسون مطمئنا شهری است؛ او نویسنده است، یک خبرنگار واقعا. اما او در معرض اضطراب و خود معذرتخواهی خود قرار دارد. فقر او او را در طرف مقابل قرار می دهد. اما او بسیار مدرن است؛ فقط یکی دیگر از مظاهر مدرنیته است. توانایی نویسنده برای توسعه این شخصیت در تمام حوادث ناشی از آن، بدون اینکه من احساس تنهایی برای کالسکه را احساس کنم، به من خیره شد. نوشتن بسیار متفاوت از توصیف طبیعتگرای قرن نوزدهم فقر به تحریک احساسات خوانندگان یا بینندگان. در عوض، من احساس تحسین برای این مرد که در یک نیاز مستمر و ناامید نیاز به تغذیه است، مدیریت، با این حال، برای حفظ روحیه خود و که، هنگامی که با هر گونه تعجب و یا درخشش کمی مواجه می شود، حتی قادر به احساس هیجان به سرعت فراموش می کند که او در تنگ و تنگ است. فقدان تجزیه و تحلیل اجتماعی یا انتقاد، و شایستگی اخلاقی شخصیت او را از هر تصویری به عنوان قربانی جدا می کند. طنز نیز وجود دارد، و این باعث می شود تا تنش حل شود - اما فقط در فواصل زمانی، قبل از دوباره ساختن. و به این دلیل که این شخص ناشناس همچنین تمایل به وب را در وجود خود دارد، به هیچ وجه، فقط برای جلوگیری از هر کسی که بیش از حد به او نزدیک است - آیا این شخصیت داستانی دیگری است یا خواننده - او همچنان بی معنی است. من نمی توانم برای او احساس تاسف کنم. گرسنگی که احساس می کند بخشی از طبیعت او است، حتی اگر او موفق به فروختن غذا شود، بدن او نمی تواند آن را بگیرد و آن را بیهوش می کند و آن را از سیستم خود اخراج می کند. احساس گرسنگی چیزی نیست که به او اتفاق می افتد، بلکه نوعی از وجود او است. یعنی زمانی که از این خسته می شود و برگ می کند. و من در تناقض ادبی باقی مانده است. ******* از نسخه ترجمه استفاده کردم توسط Sverre Linggstad. او همچنین مقاله ای در مورد مسائل ترجمه و نیز یک جدول مقایسهای از اصطلاحات در این نسخه گنجانده است. این یکی است که من توصیه می کنم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گرسنه


 کتاب زن وسطی