کتاب سیلاب های بهاری

اثر ارنست همینگوی از انتشارات کتاب کوله پشتی - مترجم: محمدرضا شکاری-نوبل ادبیات

در شمال میشیگان، The Torrents of Spring به دو مردانی که در یک کارخانه پمپ کار می کنند، جان یانگ جانسون، جانشین جنگ جهانی اول و نویسنده Scripps ONeill است. هر دو در جستجوی زن کامل هستند، هرچند که بر این ایده آل مخالف هستند. داستان شروع می شود با ONeill بازگشت به خانه از کتابخانه برای پیدا کردن که همسرش و دختر کوچک او را ترک کرده است، توضیح داد که آن طول می کشد تا بسیاری به تعمیر دیوار سرنوشت. ONeill، ناامید برای همراهی، دوستدار یک پیشخدمت بریتانیا، دیانا، در beanery که در آن او کار می کند و از او می خواهد ازدواج با او بلافاصله. با این حال، او به زودی با لهجه انگلیس و علاقه اش به کفش های عجیب و غریب دچار تفرقه می شود. یک داستان بسیار سرگرم کننده، The Torrents of Spring، نگاهی گذرا به زندگی هیمینگستز را به عنوان داستان نویسی و سبک بیان می کند.


خرید کتاب سیلاب های بهاری
جستجوی کتاب سیلاب های بهاری در گودریدز

معرفی کتاب سیلاب های بهاری از نگاه کاربران
داستان کوتاه کنجکاو. این یک تقلید از نویسنده شروود اندرسون است، که امروزه کمتر شناخته شده از همینگوی است، بنابراین کیفیت عجیب و غریب بودن یک جوک و طنز از چیزی است که بیشتر خوانندگان با آن آشنا نیستند. آیا آن را به خوبی به عنوان یک رمان مستقل کار می کند، زمانی که خواننده فاقد آن زمینه، مانند من؟ در تجربه من، به خصوص این به هیچ وجه بدی نیست. همینگویی همیشه با مهارت نوشت. اما گوشت زیاد در استخوان وجود ندارد، به همین علت، هنگامی که کسی فاقد آگاهی از چیزی است که دقیقا همینگوی با آن اشاره می کند و اظهار نظر می کند. در زمان خود، برخی از نویسندگان (مانند گرترود اشتاین) برخی از نویسندگان (مانند گرترود استین) را ناخوشایند و خرده گرفتند و دیگران (مانند اسکات فیتز جرالد، که در واقع به عنوان بخشی از متن اصلی رادیو ذکر شده است) قهرمان آن را به عنوان یک کار بیش از ارزشمند. به طوری که novella در فقط ده روز نوشته شده بود، فقط برای خارج شدن از یک قرارداد نوشتن. من فکر نمی کنم که ذاتا احمقانه باشد که سعی کند تحلیل های انتقادی را به کار بیاورد به طوری که تلاش بیشتری را نسبت به همینگوی که در نوشتن آن انجام می شود، صرف کند، اما چیزی که من احساس می کنم به کار گرفته شده است . من معتقدم که ارزش خواندن برای تکمیل کنندگان همینگویی (به همین دلیل من واقعا به آن کشیده شد)، اما بسیاری از ستایش من می توانم از آن آواز بخوانم. متناقض بین بخش های اصلی داستان نگاری یک انحراف سرگرم کننده است و به یاد ماندنی ترین بخش داستان برای من است. در چنین طولانی، شاید برای بعضی ها، ارزش آن را برای کسانی که فقط به آن نیاز دارند، بخوانند. در هر صورت، من آن را دو چینی و یک پرنده می نامم.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که من یک معلم فیزیک داشتم، او قول داد که اگر یک دانش آموز هرگز 100٪ سوالات را در یک آزمایش تکرار کند، این دانش آموز A + می شود. استدلال او این بود که اگر به اندازه کافی هوشمند باشید تا همه چیز را درست کنید، شما نیز به اندازه کافی هوشمند هستید تا همه چیز را نادرست بدست آورید. این همان چیزی است که Himingway در رمان تظاهرات خود، The Torrents of Spring انجام می دهد. آن را عمدا و بدون شک یکی از بدترین کتاب هایی که تا به حال خوانده ام. یک صفحه خوب وجود نداشت. یک پاراگراف خوب نبود. حتی یک جمله خوب وجود نداشت. (اگر چه بخش غم انگیز آن است که کتابهای منتشر شده بدتر را بخوانید که در واقع تلاش برای ادبیات خوب بود) جالب ترین مسئله در مورد این کتاب این بود که اساسا هیمینگوری در حال چرخش بود، حتی قبل از چرخش، یک چیز بود - حتی یک قفل ازMy Immortal @ -esque A / Ns (!). او این کتاب را در 10 روز نوشت، که تقلید از سبک @ Chicago Renaissance @، که منتقدان آن را بهترین نوشتار در کشور نامیدند. همینگوی آن را به سطوح پوچ فقط می دهد تا نشان دهد که چطور سبک شیک است. این شامل درس های نوشتن خوب حتی امروز است. استفاده از یک دسته از جملات حکم مگر اینکه شما مشخص است که آن تاثیر می گذارد و نه احمق؛ کلیشه های کلیشه ای مانند سرخپوستان و آفریقایی آمریکایی ها - آن نه تنها غیر اخلاقی است، بلکه باعث می شود شما مانند یک authorDont تنبل باشید در لحظات احمق مانند تغذیه اسب شخصیت ها دارای معایب هستند آنها را به عنوان مردان و زنان ایدهآل در نظر نگیرید، زمانی که خواننده میتواند از اعمالشان بگوید که در واقع یک دسته از کلیشههاست.

مشاهده لینک اصلی
من تا به حال در کتابخانه آن را ندیده ام از این کتاب. من شوکه شدم، با گذراندن وقت خاصی در کالج برای کلاس های مربوط به همینگوی، فیتزجرالد و نسل به طور کلی به طور کلی، متوجه شدم که من یک قطعه کلیدی از پازل را نداشتم. تاریخچه چگونگی نوشتن این کتاب، دانش مفیدی است - به هر حال، هیمینگوی می خواست از قرارداد خارج شود تا بتواند با اسکات به Scribners برود و این چیزی است که او را از دست داده است. برای بررسی این کتاب به خودی خود، هر چند: این است که مورد علاقه من همینگوری تا به امروز، و هنگامی که من بقیه کار خود را، من شگفت زده به پیدا کردن اگر آن مورد علاقه من باقی مانده است. خنده دار و خشک، بر خلاف لحن جدی همینگویی با \"خورشید\" یا \"وداع با اسلحه\" (که من هرگز نمیتوانم بدون دیدن این صحنه از کتاب نقره ای نقره ای که برادلی کوپر کپی را از پنجره بیرون آورد، اما هرگز متوجه نشدم) . من فکر می کنم این یک داستان قابل دسترسی تر از همینگوی است، و قطعا او را نویسنده بسیار قابل ملاحظه تر می سازد. برخی از بهترین قطعات زمانی است که او یادداشت ها را به خواننده می نویسد. این داستان را تجزیه می کند، بنابراین اگر نتوانید حواس او را پرت کنید، این را مطالعه نکنید، اما همیشه همیشه باهوش و به یاد ماندنی می باشید. حتی یک ویژگی کوتاه از F. Scott Fitzgerald نیز وجود دارد، بنابراین خیلی هیجان زده شدم. اگر شما عاشق رابطه فیتز جرالد-همینگویی نیستید، پس از آن شما به عنوان بخشی از آن بخاطر آن نیستید.

مشاهده لینک اصلی
ارنست همینگوی تورنتز بهار یک کتاب عجیب و غریب است، مگر اینکه زمینه ای برای آن داشته باشید و به همین دلیل او آن را نوشت. این در واقع تقلید در نوشتن معاصر (1925) است، بنابراین بسیاری از تاثیرات آن را برای خوانندگان مدرن از دست داده است. ظاهرا، همینگوی آن را پس از یک دوست قدیمی و مربی شروود اندرسون نوشت: یک کتاب که منتقدان را دوست داشت و گفت که اندرسون آمریکایی ترین نویسنده جالب بود. Himingway himself had just had his first book of short stories published، و منتقدان نوشته خود را به Sherwood Andersons مقایسه کردند. مطمئنا همینگویی خشمگین بود زیرا فکر کرد که سبک خود را در حال توسعه میگذارد، بنابراین او به طور متناقضی از او نوشت: The Torrents of Spring، سرگرم کننده در سبک ساده اندرسون ها را سرگرم می کند و در بعضی موارد واقعا پاراگراف ها را ترجمه می کند. همسر و دوستانش سعی کردند او را از انتشار آن نگذرند، زیرا آنها فکر می کردند این امر به معنای بی رحمانه ای است که به کسی که به او کمک کرده است، انجام می دهد - اما همینگویی حاضر به گوش دادن نیست. پس از آن منتشر شد، آندرسن هرگز به او دوباره صحبت کرد. من آن را احمقانه و پر زحمت کشف کردم. فقط برای محققان Himingway.

مشاهده لینک اصلی
حدس می زنم این بسیار قابل توجه است که اولین کتاب همینگویی بود. تعاملات عجیب و غریب که در آن نویسنده به طور مستقیم به خواننده صحبت می کند و حتی اگر نویسنده باشد، به او می گوید که می تواند آثار خود را ارسال کند، در مورد آن ها صحبت کند و در صورت لزوم برخی موارد را اصلاح کند. او خود بخشی از کار خود را تجزیه و تحلیل می کند و به خوبی آن هوا آزمایشی است که به موقع به پایان نرسیده است. البته، همینگوی اشاره کرد که راههاست، و اگر خودش خود را بگوید، او آن را در 10 روز نوشت، چرا که بد نیست، البته نه. اما، اگر چه به نظر می رسد pedantic، آن نیاز به یک اصلاح خوب است. همینگوی، شما باید زمان کمی برای اصلاح، حتی اگر یک روز بوده است. اجازه دهید که بقیه کار را بکنید، و می دانید، کمی بیشتر اصلاح کنید. و فریاد، یک طرح بهتر برای طرح. جاهای خوب وجود دارد و چیزی تا نیمه بیشتر یا کمتر به خوبی پیش می رود. سپس پایان به قدرت می رسد. خوشبختانه، بسیاری از وارثان سبک او به نظر می رسد او را غلبه کرده اند، اما شاید بدون آن چیزی که در زمان نیز افزایش یافته است. من نمی دانم، من فکر می کنم که من خیلی زود از بین می برم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب سیلاب های بهاری