کتاب ننامیدنی

اثر ساموئل بکت از انتشارات نشر چشمه - مترجم: مهدی نوید-نوبل ادبیات

شايد يک رؤياست، همه يک رؤياست، که غافلگيرم می‌کرد، بيدار می‌شوم، در سکوت، و ديگر هرگز نمی‌خوابم، اين من می‌شود، يا رؤيا، باز هم رؤيا، رؤيای سکوتی، سکوتی رؤيايی، لبريز نجواها، نمی‌دانم، فقط کلمات است، بيداری هرگز، فقط کلمات، چيز ديگری نيست، بايد ادامه دهی، همين‌و‌بس، چندی ديگر متوقف می‌شوند، خوب می‌دانم، حسش می‌کنم، چندی ديگر ترکم می‌کنند، سکوت می‌شود، لحظه‌ای، چند لحظه‌ی ناب، يا مال من می‌شود، آن‌که ماندنی است، که نماند، که هنوز می‌ماند، اين من می‌شود، بايد ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، بايد ادامه دهی، ادامه می‌دهم، بايد کلمات را بگويی، تا آن وقت که چيزی ازشان باقی مانده، تا وقتی که مرا بيابند، تا وقتی که مرا بگويند، درد غريب، گناه غريب، بايد ادامه دهی، شايد پيش از اين تمام شده است، شايد پيش از اين مرا گفته‌اند، شايد مرا به آستانه‌ی قصه‌ام رسانده‌اند، روبه‌روی دری که به قصه‌ام گشوده می‌شود، که غافلگيرم می‌کند، اگر باز شود، اين من می‌شود، سکوت می‌شود، آن‌جا که هستم، نمی‌دانم، هرگز نمی‌دانم، در سکوت نمی‌دانی، بايد ادامه دهی، نمی‌توانم ادامه دهم، ادامه می‌دهم.


خرید کتاب ننامیدنی
جستجوی کتاب ننامیدنی در گودریدز

معرفی کتاب ننامیدنی از نگاه کاربران
من عاشقت هستم

مشاهده لینک اصلی
این کتاب زیبا و پرهزینه است. تقریبا چیزی است که من هر وقت نوشتم یا صحبت می کنم یا سعی در ارتباط برقرار کردن در سرم دارم. بی نظم ارتباطات فریاد یا آه.

مشاهده لینک اصلی
ریدر: http://www.5cense.com/16/490.htm

مشاهده لینک اصلی
رابطه بین خود و سایر ویژگی های برجسته در ادبیات ساموئل بکت؛ از اولین مشتاقانه خود را با نوشتن به بلند از حرفه خود، این نقاشی کشف شده است، به چالش کشیدن، و در فرم های منحصر به فرد از یک پروژه به بعد درک شده است. یکی از ثابت ها بین این آثار، تحمیل غیرقابل تحمل دیگر خود است. بکت در بیشتر قاتلها از قهرمانان و مورفی، رابطه خود را در مقابل دیگر به عنوان یک مبارزه بین فرد و جهان تعصبناپذیر خود پیش بینی می کند. در ابتدا، Belacqua، ضد قهرمان آپاتتی، دانتان، خود را به زندگی ذهن خود متعهد به فرار از میل جنسی خود، تنها به مرگ بدون آخرین کلمه: در جمجمه خود را برای همیشه در دام افتاده است. در آخر، مورفی اعتقاد بر این است که آزادی از دیگران از طریق سکونت یک ذهن متعالی و متعارف، تجربه شده است، به طوری که وقتی بدن او آرامش می یابد، ذهن او آزاد می شود و او را در مسیر حرکتی هدایت می کند در یک بیمارستان روانی در حالت افسردگی منسوخ باقی می ماند، جایی که تنها پس از مرگ بدن او آرام است، به این معنی که او هرگز از آزادی ذهن خود لذت نمی برد. در Malone Dies، Malone نامعلوم در مبارزات ارضی علیه دیگر اشغال شده است، تلاش می کند بیهوده به سلطنت بر مالکیت خود بپردازد - که در یک جواهرکاری عجیب و غریب \"ظاهرا تبدیل به تحریک آمیز، مدار خارج از دسترس او، او را انکار، به طوری که حتی آنچه که \"واقعا\" است \"دیگر\" است. در نهایت، در The Unnamable، دیگر، راوی را تحت عنوان زبان محکوم می کند، و مانع از انتقال وی به داخل یک عمل افسانهای می شود که باعث رنجش او می شود. راوی \"The Unnamable\" از بی تدبیری غیرقابل تحسین بودن در جهان دنیای فاجعه بیرون می آید؛ هرچند سرعت که با آن وارد زندگی می شود خروجش را همراهی نمی کند. او تحمل یکنواختی خود را تحمل می کند، در نتیجه یک رکورد کوتاه برای رنجش او غیرممکن است، اگر غیر ممکن باشد. به همان معنا که زندگی بر روی زندگی غیرمنتظره ای قرار می گیرد، راوی با توانایی های شناختی تسخیر شده است و برخی از منابع خارج از آن را به کار می گیرد. در میان غرق شدن بخش های بازگشتی و خودپرداختی ایده هایش، دو تاکید بر اهمیت قاطع دارد؛ â € œI دور گردان با vociferations خود، هیچ کس نمی دانم که آنچه من amâ € | I wonâ € ™ T می گویند، من نمی توانم بگویم، من هیچ زبان، اما theirsâ € (319) و â € œIâ € ™ در کلمات، ساخته شده از کلمات، کلمات دیگران، دیگران، محل نیز، هوا، دیوارها، سقف، همه کلمات € | € (379). دیوارها توسط دیگر ساخته شده اند و شخص \"شخص\" را به تصویر می کشد، به طوری که شخص راوی آن یک تمثیل معتبر از خود نیست، بلکه این است که او \"کارپاته\" است. پس آشکار است آن زبان، نیروی ظاهرا بی ربط، بی گناه، واقعا یک ضمیمه سرکوب کننده دیگر وحشی است. شخصیت راوی به صورت فرد به بیان او از \"من\" بستگی دارد، اگرچه \"من\" یک سخنرانی موجود و پیشین در هر حقیقی ندارد. در عوض، â € œIâ € توسط یک تقویت کروماتیک از راوی در یک قلمرو کاملا غیرمعمول تصریح شده توسط دیگر توسط دیگر انجام می شود. جالب توجه است، هر چند، قلمرو نومونال، راوی \"آن\" که در آن زندگی می کند، چندان قشنگ و غیر قابل انکار نیست. در عوض، تا آنجا که بعضی از ویژگی های موجود در جهان دارای یک توصیف زبان شناختی است، آن را به جای قلمرو راوی نیز می گذاریم. این به علت ماهیت منحصر به فرد زبان است که توده بی نظیر و بی نظیر داده های حسی را از طریق مجموعه ای از شخصیت های شناخته شده و شناخته شده اش، شخصیت سوم را پراکنده می کند. به دنبال برخی از کشتارهای اصلاحطلب، دیگر چیزی را که مالکیت ذاتی آن مطابق با آرایش دلخواه از اجزای تشکیل دهنده آن است، اختصاص می دهد. به این ترتیب، فرد یا «من»، نتیجۀ اثر پارتیشن بندی زبان، یک کلمه یا عبارات، در داخل و از میان عبارات دیگری است که ایجاد شده است، و در مورد راوی، تزریق شده با یک ego به طوری که برای اطمینان از داشتن حق تکثیر در عرصه نومنال است. بنابراین، قلمرو نومنال یا جهان ایده ها، تقریبا همه چیز موجود را تشکیل می دهد و توسط زبان دیگر اداره می شود. اقامت در جهان ایده ها توسط راوی به صورت فردی - «فردی - سازنده زبان است»، به این ترتیب راوی با تمام این خلاقیت های ذهنی اضافی مثل عشق و اخلاق مواجه می شود. دامنه ای از احساسات که این روحیه های اضافی روحی در راوی تولید می کند، همراه با تسکین آن احساسات ناخوشایند است: هر دو، ساخته شده توسط دیگر. همانطور که راوی آن را توضیح می دهد، \"جیب خود را پر از سم و پادزهر\" (292) است، بدین معنا که رنج تجربه های راوی توسط دیگران بوجود می آید، همانطور که درمان آن است. تمایل او برای فرار از موجودات فریبکارانه و سیکلی او بی فایده است. ترور واقعی چنین وجودی، با این حال، این واقعیت است که استفاده از راوی از زبان مانع سخن گفتن از خود می شود. به این معنی، که یک زبان به شدت â € œexteriorâ € برای انتقال بینش، به این معنی که راوی می تواند ...

مشاهده لینک اصلی
غیر قابل باور (Faber and Faber 2010، ed. Steven Connor) اما به اندازه کافی از این بی معنی است. من هرگز جایی نداشتم، اما اینجا، هیچکس تا به حال من را از اینجا ندیده بود. (36) آنچه که من می گویم، آنچه را که می گویم، از آنها می آید. آن هم به من مربوط است، اما هیچ چیز خوب نیست، هیچ پایانی برای آن نیست. من هم اکنون باید صحبت کنم، حتی اگر من باید با زبان خودم این کار را انجام دهم، شروع، گام به سوی سکوت و پایان جنون، جنون بودن صحبت کردن و عدم توانایی، به جز موارد که به من احتیاج ندارد، این را نمی فهمم که باور نمی کنم که آنها مرا پر کرده اند تا من را از گفتن اینکه من، جایی که هستم و از انجام چه کاری باید انجام دهم، تنها می توانم بکنم پایان دادن به آن، از انجام آنچه من باید انجام دهم. چگونه آنها باید (36) از من نفرت بگیرند! (37) اما اراذل و اوباش خود را برای آنها اصلاح می کند. (37) عدم شناخت گرامی، به لطف شما، در پایان من خودم هستم. (37) من آنها را با صدای خود، مانند یک بادکنک، منفجر کردم و حتی وقتی که آنها را سقوط می دهم، می شنوم. (37) اگر آنها به من آموختند که چگونه آرزو می کنند که آرزو می کنند. (38) آن را، بافت، بافت. (53) اما می گویم که من موفق می شوم، فرضیه راحت تر را اتخاذ کنم، بدون اینکه بتوانم اعتقاد داشته باشم که تا به حال زندگی کرده ام، به هزینه هایم می دانم، این چیزی نیست که آنها برای من آرزو دارند. (55) اما آیا می توان آن را یک زندگی نامید که وقتی موضوع تغییر می کند، ناپدید می شود؟ (68) شاید بهتر باشد نابینا باشیم، نابینایان بهتر، پر از دانش عمومی که امروز هستیم، ما حتی پیانو را با آستینهای خود میسازیم، آنها اعتصاب میکنند و دو دقیقه بعد، G در هر مورد دیده می شود، این چشم نظارت است. (89) نه اینکه آن را حداقل علاقه مند می کند، هی، چیزی اشتباه وجود دارد، نه آن است که به خصوص جالب است، من قبول می کنم، اما من به نوبه خود، من نیز حق دارند نشان داده شده غیر ممکن است. (92) این سکوت آنها همیشه در مورد صحبت کردن، که ظاهرا او آمد، که او هنگامی که عمل خود را به پایان می رسد بازگشت، او نمی داند چه چیزی است، و نه آنچه که او قصد دارد انجام دهد، برای سزاوار آن. (93). . . و در آنجا ما سه نفر از ما هستیم، آرامش و آرامش آن، شما فقط باید خوابید، حتی این که آن را مثل صدای بلند قدیمی می بینید. یک سگ به آشپزخانه می رفته و یک پوسته نان را به سرقت برده، سپس با آواز خواندن فراموش می کند چه چیزی او را تا زمانی که مرده است، آیه دوم، و سپس تمام سگ ها خزنده گشت و این سگ را قبر آورد و بر روی سنگ قبر برای سگ ها نوشت و سگ ها آمده اند، آیه سوم، به عنوان اول، چهارم، به عنوان دوم، پنجم، به عنوان سوم، به ما زمان، به ما زمان و به خوبی می شود جمعیت، هزار و ده هزار، بدون فضای اتاق، adeste (95) آستانه، همه شما پرستاران زنده هستید، همه چیز درست خواهد شد، خواهید دید، هرگز دوباره به دنیا نمی آید، من می گویم، هرگز تولد نداشته و برادران خود را به دنیا آورده اید، جهنم برای آنها بهشت ​​خواهد بود، پس آنچه شما به آنها انجام دادید. (96). . . این نشان می دهد که در هوای بی سر و صدا انتظار می رود برای آغاز آن، برای چیزی که باید شروع شود، برای اینکه چیز دیگری باشد، اما شما برای افزایش قدرت، شجاعت ترک، سعی می کنید و منطقی باشید، شاید شما کور هستند، احتمالا ناشنوایان، نمایش دادن تمام شده است، همه چیز تمام شده است، اما در اینجا دست، دست کمک، یا صرفا خیرخواهانه، یا دست استخدام شده، آن زمان طولانی در حال آمدن است، برای گرفتن شما و جلب توجه شما نشان می دهد، رایگان، رایگان و برای هیچ چیز، در انتظار تنها، کور، ناشنوا، شما نمی دانید که کجا، شما نمی دانید چه چیزی، برای یک دست برای آمدن و شما را دور، جایی دیگر، جایی که شاید بدتر از آن. (99). . . بدون دهان، این را گفتم، من این را در داخل من گفتم، پس در همان نفس خارج از من، شاید این چیزی است که احساس می کنم، خارج و داخل و من در وسط، شاید این چیزی است که من هستم، چیزی که تقسیم می کند جهان در دو، در یک طرف خارج، از طرف دیگر در داخل، که می تواند به اندازه نازک به عنوان فویل، من نه یک طرف و نه دیگری، من در وسط، من پارتیشن، Ive دو سطح و بدون ضخامت، شاید این چیزی است که من احساس می کنم، خودم را لرز می دهم، من تامپن، از یک طرف ذهن، از سوی دیگر جهان، من متعلق به هر دو نیست، آن را نه به من صحبت می کنند، آن را نه از من صحبت می کنند، نه، نه آی تی . . . (100). . . من در کلمات، ساخته شده از کلمات، کلمات دیگر، آنچه که دیگران، محل، هوا، دیوارها، کف، سقف، همه کلمات، تمام جهان است که در اینجا با من، من هوا، دیوار، دیوار در همه چیز، باز می شود، باز می شود، باران، جریان می دهد، مانند لکه ها، من همه این لکه ها، ملاقات، ملاقات، در حال سقوط، هر جا که می روم، پیدا کردن من، ترک من، رفتن به سمت من، از من آمده است، هیچ چیز اما من یک ذره از من، بازیابی، از دست رفته، گم شده، من تمام این کلمات، همه این غریبه ها، این گرد و غبار کلمات، بدون زمین برای استقرار آنها، هیچ آسمان برای پراکنده آنها، با هم می گویند، به تدریج یکدیگر را بگو ، که من آنها هستم، همه آنها، کسانی که ادغام می شوند، کسانی که بخشی هستند، کسانی که هرگز ملاقات نمی کنند، و هیچ چیز دیگری، بله، چیز دیگری. . . (104). . . زمان خود، زمان های دیگر، زمان مرده های باستانی و مرده ها هنوز نابالغ است. . . (107) من، بدون ترس و وحشت، با او که وجود دارد، به نوعی، بدون توجه به چگونگی، هیچ ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ننامیدنی