ویکتوریا (نروژی: ویکتوریا. En kjærlighedshistorie، 1898) یک رمان نات هامسون است.
ویکتوریا در یک روستای ساحلی نروژ قرن نوزدهم، ویکتوریا را دنبال می کند که دوستش دارد که تمایلاتش چنان قدرتمند است که شرایطی را می طلبد تا عاشقانه ها را خنثی کنند. یوهانس پسر پسرش تبدیل به شاعر شد و برای نوشتنش با الهام بخشیدن به ویکتوریا، دختر ارباب فقیر این مانور، که با وفاداری خانوادگی به پذیرش مرد جوان ثروتمند از انتخاب پدرش احساس می شود، الهام می یابد. جدا از موانع طبقاتی و فشار اجتماعی، دوجنس سرنوشتی به نوبه خود صدمه زدن و سرزنش یکدیگر را به سمت یک عصبانیت عاطفی که تا زمانی که دیر نیست، تشخیص دهد.
خرید کتاب ویکتوریا
جستجوی کتاب ویکتوریا در گودریدز
معرفی کتاب ویکتوریا از نگاه کاربران
@ افسانه ای در مورد آنچه که نماز خداوند نماز می خواند، بنابراین او اولین و تنها عشق خود را دریافت کرد. اما این تنها لذت آن بود. @
مشاهده لینک اصلی
این یک رمان بسیار باریک است و به یک داستان گفته می شود که چندین بار در طول سالها گفته شده است - داستان عاشقان جوان از کلاس های مختلف، با عشق به سوی یکدیگر کشیده شده است، اما در زندگی های مختلف از جهات مختلف کشیده شده است این خیلی خوب گفته شده و بسیار متمایز است که من آن را غیر قابل مقاومت نشان داد. ویتوریا و یوهانس همیشه همدیگر را شناختند. او یک دختر مالک زمیندار ثروتمند بود، پسر فرزند بود، و هر زمان که خانواده ویکتوریا از املاک و مستغلات کشور خود گذشتند، مسیرشان از بین رفت. یوهانس همیشه به نام فرزندان خانواده به جزیره می رود تا بتوانند آنها را اجرا کنند، اکتشاف کنند و هر کاری را که می خواهند انجام دهند. جان ها می خواستند در ماجراهای خود شرکت کنند. چیزهای زیادی بود که می توانست در کنار کشور نشان دهد که دوست داشت و خیلی خوب می دانست. اما آنها او را نخواستند؛ او تنها در آنجا بود و قایق را می شناخت. او سعی کرد، اما هر بار که سعی کرد پسران او را عقب راند، بنابراین او شروع به نوشتن داستان در سرش بود؛ داستان هایی که در آن او قهرمان بود، او را از فاجعه نجات داد، او قلب ویکتوریا را برنده شد. او می دانست ویکتوریا می خواست او را بخشی از گروه کند، اما او مجبور به دادن پسر به پسرش بود. او چیزی را نمی گوید، البته او چیزی نمی توانست بگوید، اما می توانست آن را در چشمانش ببیند و به او تحمل کند. جوهانس به مدرسه در شهر فرستاده شد و سپس ویکتوریا را تنها زمانی دید که به خانه برود تابستان، اما عشق او برای او هرگز محو شده است. او او را دوست داشت اما هرگز نمی توانست مطمئن باشد که او او را دوست دارد. او ادامه داد: برای بیان احساسات خود، و در زمان او تبدیل به یک نویسنده بسیار موفق بود. جوهانس و ویکتوریا دوباره ملاقات کرد، و هنگامی که آنها صحبت کرد، آنها یاد گرفتند که آنها یکدیگر را دوست داشتند. اما وضعیت آنها پیچیده است. ثروت خانواده ویکتوریا از بین رفته است، و آینده مادرش وابسته به او در ساختن یک مسابقه سودمند است. آیا یک پایان شاد وجود دارد. گاهی اوقات من فکر می کردم بله، و گاهی اوقات من فکر نمی کنم. داستان عشق زیبایی است ساخته شده آن را افزایش می دهد و آن را می افتد و هر گونه احساسات از این دوستداران ستاره تبدیل کاملا زیبایی. زمانی بود که آن را کمی به عنوان یک داستان پری احساس، اما زمانی که آن را احساس زیبا و دردناک واقعی بود. من نفوذ داستان های قدیمی تر را در برخی از لمس های دوست داشتنی دیدم، و همچنین لمس هایی وجود داشت که من به داستان های مدرن تر فکر می کردم. داستان هایی که یوهانس نوشت احساساتش را گرفت و زمانی بود که من تعجب کردم که این داستان چه بود و اینکه آیا «اگر» واقعیت بود. در نهایت هیچ شکایتی وجود ندارد. برای یک لحظه این داستان سرگردان شد، اما پایان یافتن جادویی بود که این کتاب کوچک را روشن کرده بود. من نمی دانستم که نویسنده این کتاب را در متن قرار دهد. من فقط می توانم بگویم که این یک کتاب بسیار قابل خواندن است؛ آنچه که در این رمان اتفاق می افتد، بسیاری از نویسندگان به یک کتاب بزرگتر تبدیل شده اند و من آن را خیلی دوست داشتم.
مشاهده لینک اصلی
@ @ Victória می گوید قدیمی ترین داستان در جهان، نوشته شده با کمیاب و زیبایی encanto.â € œ اما آنچه عشق بود؟ باد که در میان گلدان ها زمزمه می کند؟ نه فسفری زرد در خون. عشق یک موسیقی از نفس نفس است که می تواند قلب های قدیمی مردم را رقص کند. آن را مانند یک گل افتاب گردان که به طور کامل باز می شود با نزدیک شدن به شب بود مثل یک حلقه طلا © مونا که می بندد به TA © NUE نفس و می میرد وقتی که à © tocada.O عشق بود isso.Podia از بین بردن یک مرد بود، آن را به reerguê برای نابود کردن آن دوباره. شما امروز می توانید من را دوست داشته باشید، شما و او فردا شب، پس از آن ثابت بود. اما همچنین می تواند باقی بماند © متر محکم دست نخورده، به عنوان یک مهر و موم موم inviolável و می تواند دقیقه inextinguÃvel رایت © زمان مرگ به دلیل آن ابدی بود. پس عشق چیست؟ آه! و عشق یک شب تابستان با ستارگان در آسمان و عطرهای روی زمین است. (â € |) عشق isso.Nà £ درجه بود، انجام £، چیزی که بسیار مختلف، یکی تنها چیزی بود. او به یک شب بهار به زمین آمد، زمانی که یک مرد جوان دو چشم دید ... دو چشم. او خیره شد و دید. او را بوسید دهان و می شنود جلسه از دو چراغ در O £ coraçà خود را، یک خورشید که در داخل یک ستاره درخشید. او در آغوش کشید و دیگران را در جهان ندیده و احساس نکرد. »
مشاهده لینک اصلی
به غیر از یک نجات غرق زنده و برخی پیشنهادات غم انگیز درباره عشق واقعی، این به سادگی مسطح است. سکی در مقایسه با رمانهای شناختهشده او - خیره کننده و ضعیف است (نمیتوان تصویر این شخصیتها را به غیر از یوهان و مشتهای بسته طعمه خود)، رمانتیک گلچینی در بهترین حالت. یک کاراکتر سر به بیت ها زده شده و از آن جا که تقریبا هیچ تصوری نداشته است، از آن مراقبت نمی کنم. همچنین یک صحنه سقوط وجود دارد که منجر به انفجار می شود اما خیلی سریع اتفاق می افتد و مانند گوتیک بد می شود. نمی توان باور کرد که او پس از @ Pan @ و @ Hunger نوشت. @ به نظر می رسید مانند یک پیش نویس اولیه ناهموار بود. توصیفات تلفنی من میخواهم @ Mysteries @ را بخوانم، اما احتمالا اگر چیز مشابه آن را بخواند، چیزهای شناخته شدهتری را جستجو میکند.
مشاهده لینک اصلی
داستان کوتاه ساده و عمیق که در آن شدت، شور و ناامیدی عشق را در بر می گیرد. به ویژه جوان عشق. دو شخصیت اصلی یوهان و ویکتوریا در اوایل نوجوانی عاشق می شوند و داستان در طول یک سال به طول می انجامد. آنها موفق به آسیب رساندن به یکدیگر، خجالت زدن، دست و پا گیر و اجتناب از اشتراک احساسات خود هستند. زبان این کتاب شعر و شعر است. خواندن این را به عنوان یک بزرگسال؛ در حال حرکت بود، اما من تعجب می کنم که چگونه در مورد آن به عنوان یک نوجوان احساس می کنم؛ ممکن است اثر عمیقی داشته باشد. این روزها من ترجیح می دهم با شخصیت قدیمی تر پیر می شوم، نه به خاطر کسی. من معتقدم این یکی از بهترین داستانهای عشق در ادبیات است و به راحتی در یک نشست خوانده می شود.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب ویکتوریا
خرید کتاب ویکتوریا
جستجوی کتاب ویکتوریا در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
این یک رمان بسیار باریک است و به یک داستان گفته می شود که چندین بار در طول سالها گفته شده است - داستان عاشقان جوان از کلاس های مختلف، با عشق به سوی یکدیگر کشیده شده است، اما در زندگی های مختلف از جهات مختلف کشیده شده است این خیلی خوب گفته شده و بسیار متمایز است که من آن را غیر قابل مقاومت نشان داد. ویتوریا و یوهانس همیشه همدیگر را شناختند. او یک دختر مالک زمیندار ثروتمند بود، پسر فرزند بود، و هر زمان که خانواده ویکتوریا از املاک و مستغلات کشور خود گذشتند، مسیرشان از بین رفت. یوهانس همیشه به نام فرزندان خانواده به جزیره می رود تا بتوانند آنها را اجرا کنند، اکتشاف کنند و هر کاری را که می خواهند انجام دهند. جان ها می خواستند در ماجراهای خود شرکت کنند. چیزهای زیادی بود که می توانست در کنار کشور نشان دهد که دوست داشت و خیلی خوب می دانست. اما آنها او را نخواستند؛ او تنها در آنجا بود و قایق را می شناخت. او سعی کرد، اما هر بار که سعی کرد پسران او را عقب راند، بنابراین او شروع به نوشتن داستان در سرش بود؛ داستان هایی که در آن او قهرمان بود، او را از فاجعه نجات داد، او قلب ویکتوریا را برنده شد. او می دانست ویکتوریا می خواست او را بخشی از گروه کند، اما او مجبور به دادن پسر به پسرش بود. او چیزی را نمی گوید، البته او چیزی نمی توانست بگوید، اما می توانست آن را در چشمانش ببیند و به او تحمل کند. جوهانس به مدرسه در شهر فرستاده شد و سپس ویکتوریا را تنها زمانی دید که به خانه برود تابستان، اما عشق او برای او هرگز محو شده است. او او را دوست داشت اما هرگز نمی توانست مطمئن باشد که او او را دوست دارد. او ادامه داد: برای بیان احساسات خود، و در زمان او تبدیل به یک نویسنده بسیار موفق بود. جوهانس و ویکتوریا دوباره ملاقات کرد، و هنگامی که آنها صحبت کرد، آنها یاد گرفتند که آنها یکدیگر را دوست داشتند. اما وضعیت آنها پیچیده است. ثروت خانواده ویکتوریا از بین رفته است، و آینده مادرش وابسته به او در ساختن یک مسابقه سودمند است. آیا یک پایان شاد وجود دارد. گاهی اوقات من فکر می کردم بله، و گاهی اوقات من فکر نمی کنم. داستان عشق زیبایی است ساخته شده آن را افزایش می دهد و آن را می افتد و هر گونه احساسات از این دوستداران ستاره تبدیل کاملا زیبایی. زمانی بود که آن را کمی به عنوان یک داستان پری احساس، اما زمانی که آن را احساس زیبا و دردناک واقعی بود. من نفوذ داستان های قدیمی تر را در برخی از لمس های دوست داشتنی دیدم، و همچنین لمس هایی وجود داشت که من به داستان های مدرن تر فکر می کردم. داستان هایی که یوهانس نوشت احساساتش را گرفت و زمانی بود که من تعجب کردم که این داستان چه بود و اینکه آیا «اگر» واقعیت بود. در نهایت هیچ شکایتی وجود ندارد. برای یک لحظه این داستان سرگردان شد، اما پایان یافتن جادویی بود که این کتاب کوچک را روشن کرده بود. من نمی دانستم که نویسنده این کتاب را در متن قرار دهد. من فقط می توانم بگویم که این یک کتاب بسیار قابل خواندن است؛ آنچه که در این رمان اتفاق می افتد، بسیاری از نویسندگان به یک کتاب بزرگتر تبدیل شده اند و من آن را خیلی دوست داشتم.
مشاهده لینک اصلی
@ @ Victória می گوید قدیمی ترین داستان در جهان، نوشته شده با کمیاب و زیبایی encanto.â € œ اما آنچه عشق بود؟ باد که در میان گلدان ها زمزمه می کند؟ نه فسفری زرد در خون. عشق یک موسیقی از نفس نفس است که می تواند قلب های قدیمی مردم را رقص کند. آن را مانند یک گل افتاب گردان که به طور کامل باز می شود با نزدیک شدن به شب بود مثل یک حلقه طلا © مونا که می بندد به TA © NUE نفس و می میرد وقتی که à © tocada.O عشق بود isso.Podia از بین بردن یک مرد بود، آن را به reerguê برای نابود کردن آن دوباره. شما امروز می توانید من را دوست داشته باشید، شما و او فردا شب، پس از آن ثابت بود. اما همچنین می تواند باقی بماند © متر محکم دست نخورده، به عنوان یک مهر و موم موم inviolável و می تواند دقیقه inextinguÃvel رایت © زمان مرگ به دلیل آن ابدی بود. پس عشق چیست؟ آه! و عشق یک شب تابستان با ستارگان در آسمان و عطرهای روی زمین است. (â € |) عشق isso.Nà £ درجه بود، انجام £، چیزی که بسیار مختلف، یکی تنها چیزی بود. او به یک شب بهار به زمین آمد، زمانی که یک مرد جوان دو چشم دید ... دو چشم. او خیره شد و دید. او را بوسید دهان و می شنود جلسه از دو چراغ در O £ coraçà خود را، یک خورشید که در داخل یک ستاره درخشید. او در آغوش کشید و دیگران را در جهان ندیده و احساس نکرد. »
مشاهده لینک اصلی
به غیر از یک نجات غرق زنده و برخی پیشنهادات غم انگیز درباره عشق واقعی، این به سادگی مسطح است. سکی در مقایسه با رمانهای شناختهشده او - خیره کننده و ضعیف است (نمیتوان تصویر این شخصیتها را به غیر از یوهان و مشتهای بسته طعمه خود)، رمانتیک گلچینی در بهترین حالت. یک کاراکتر سر به بیت ها زده شده و از آن جا که تقریبا هیچ تصوری نداشته است، از آن مراقبت نمی کنم. همچنین یک صحنه سقوط وجود دارد که منجر به انفجار می شود اما خیلی سریع اتفاق می افتد و مانند گوتیک بد می شود. نمی توان باور کرد که او پس از @ Pan @ و @ Hunger نوشت. @ به نظر می رسید مانند یک پیش نویس اولیه ناهموار بود. توصیفات تلفنی من میخواهم @ Mysteries @ را بخوانم، اما احتمالا اگر چیز مشابه آن را بخواند، چیزهای شناخته شدهتری را جستجو میکند.
مشاهده لینک اصلی
داستان کوتاه ساده و عمیق که در آن شدت، شور و ناامیدی عشق را در بر می گیرد. به ویژه جوان عشق. دو شخصیت اصلی یوهان و ویکتوریا در اوایل نوجوانی عاشق می شوند و داستان در طول یک سال به طول می انجامد. آنها موفق به آسیب رساندن به یکدیگر، خجالت زدن، دست و پا گیر و اجتناب از اشتراک احساسات خود هستند. زبان این کتاب شعر و شعر است. خواندن این را به عنوان یک بزرگسال؛ در حال حرکت بود، اما من تعجب می کنم که چگونه در مورد آن به عنوان یک نوجوان احساس می کنم؛ ممکن است اثر عمیقی داشته باشد. این روزها من ترجیح می دهم با شخصیت قدیمی تر پیر می شوم، نه به خاطر کسی. من معتقدم این یکی از بهترین داستانهای عشق در ادبیات است و به راحتی در یک نشست خوانده می شود.
مشاهده لینک اصلی